تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,446 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,385 |
تعادل | ||
سلام بچه ها | ||
مقاله 26، دوره 28، مهر 96 - شماره پیاپی 331، مهر 1396، صفحه 3-3 | ||
نوع مقاله: داستان | ||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22081/hk.2017.64605 | ||
تاریخ دریافت: 26 مهر 1396، تاریخ پذیرش: 26 مهر 1396 | ||
اصل مقاله | ||
تعادل ریحانه آنجفی - اراک آقای سیاه دوست داشت با زنی ازدواج کند که با او متفاوت باشد، یعنی سفیدرو باشد. آقای سیاه کارش این بود که فقط در مجالس سوگواری شرکت کند؛ اما زنِ سفیدرو، داخل یک ابر زندگی میکرد و کارش این بود که در مجالس شادی شرکت کند. بالأخره این دو با هم ازدواج کردند. آنها بعد از ازدواج مشغول کار شدند. مدتی در خیابانهای شهر مشغول کار شدند و لحظات خوشی را برای چهارراهها ساختند. بعد از مدتی دیگر رفتند یک تولیدی پوشاک کار کردند؛ لباسهای راه راه. بعد از مدتی زندگی در طبیعت را انتخاب کردند؛ روی یک پوست گورخر. بعد از دوسال تصمیم گرفتند بچهدار شوند. بعد از تولد آنها سر تربیت بچه مشکل پیدا کردند، که چه کنند؟ مادر دوست داشت مدل خودش باشد و پدر هم مدل خودش. بچهی بیچاره مانده بود سر دوراهی چه کند. بچه یک دفعه عطسه کرد، رنگش پرید و خاکستری شد. آنها فهمیدند تعادل در زندگی خیلی خوب است و باید هر دو در تربیت بچه کمک کنند. یادداشت دوست خوبم، سلام! داستان کوتاه شما، «تعادل» جالب بود. جالب از این نظر که توانسته بودید یک سوژهی خیالی را در قالب طنز بگنجانید. جان دادن به رنگها و به آنها ویژگیهای انسانی دادن از خوبیها و نکات مثبت کار شماست. بیان داستان با زبان طنز از آن جهت مهم هست که هم به مخاطب هر آنچه میخواهیم میگوییم و هم حرفمان را با اغراق و بزرگنمایی بیان میکنیم و این بزرگنمایی توی ذوق نمیزند و خواننده هر آنچه نویسنده میگوید باور میکند. در داستان شما، بیشتر بیان حوادث است تا نشان دادن آن. در نوشتهی شما شخصیتها به خوبی توصیف نشدهاند و همین عدم توصیف درست، سبب شده است کار در حد یک روایت ساده از موقعیت شخصیتها باقی بماند. خوب است که شما داستانهای طنز، بیشتر بخوانید تا بهتر به ابزاری که یک طنزنویس میتواند استفاده کند، پیبرده و بهره بگیرید. باز هم بنویس و برای دوستت آسمانه بفرست. با تشکر - آسمانه | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 114 |