تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,251 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,160 |
(به مناسبت ولادت حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله) | ||
سلام بچه ها | ||
مقاله 6، دوره 28، آذر 96 - شماره پیاپی 333، آذر 1396، صفحه 10-11 | ||
نوع مقاله: سخن بزرگان | ||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22081/hk.2017.64924 | ||
تاریخ دریافت: 03 دی 1396، تاریخ پذیرش: 03 دی 1396 | ||
اصل مقاله | ||
تو ابر رحمتی، آن بِه که گاهی کنی در حال لبخشکان نگاهی 1 رسول اکرم صلی الله علیه و آله: «نخستین کسی که روز قیامت بر خدای عزیز جبار وارد میشود، من هستم و کتاب و اهلبیتِ من و سپس امّتم؛ آنگاه از آنان میپرسم که با کتاب خدا و اهلبیت من چه کردند؟» (اصول کافی) 2 امام باقر علیه السلام: «رسول خدا نه دیناری به ارث گذاشت و نه درهمی، نه بندهای، نه کنیزی، نه گوسفندی و نه شتری. زمانی که درگذشت، زره او در گرو یکی از یهودیان مدینه بود که در قبال قرض کردن مقداری جو برای خرجی خانوادهاش، نزد او گرو گذاشته بود.» (قربالاسناد) 3 روزی عربی گریان به مدینه آمد. پیش پیامبر صلی الله علیه و آله رفت و گفت: «ای پیامبرخدا صلی الله علیه و آله، درختهای ما خشکیده و دیگر یک گیاه هم در صحرا نمانده است. همهی چارپایان ما دارند هلاک میشوند.» پیامبر فوری از جایش برخاست، به مسجد رفت و روی منبر نشست. دستهایش را به سوی آسمان بلند و شروع به خواندن دعای باران کرد. هنوز پیامبر داشت دعا میخواند که ابر سیاهی آسمان را پوشاند. چند لحظه بعد، باران مثل سیلاب جاری شد. هفت روز پیدرپی باران بارید. حالا دیگر همهجا آب بود و آب. مردم دوباره پیش پیامبر صلی الله علیه و آله آمدند و گفتند: «ای رسول خدا صلی الله علیه و آله! چیزی نمانده که خانههای ما خراب شود. همهجا سیل جاری شده است.» پیامبر رو به آسمان کردند و گفتند: «خدایا! باران را در بیابان بباران!» همهی ابرها از آسمان مدینه عقب رفتند. (بحارالانوار) 4 پیرزنی از قبیلهی اشجعی به دیدار رسول خدا رفت. پیامبر صلی الله علیه و آله با مهربانی از او پذیرایی کردند؛ سپس در بین گفتوگوهایش گفتند: «پیرزن به بهشت نمیرود.» پیرزن گریهکنان از خانهی حضرت بیرون رفت. در بین راه بلال حبشی را دید. بلال علت گریهی او را پرسید. پیرزن نیز ماجرا را برای او تعریف کرد. بلال باعجله نزد پیامبر صلی الله علیه و آله رفت و پرسید: «آیا حقیقت دارد که پیرزنها به بهشت نمیروند؟» پیامبر صلی الله علیه و آله تبسمی کرده و فرمودند: «سیاهها هم به بهشت نمیروند.» بلال نیز گریهکنان از خانه بیرون آمد. عباس عموی پیامبر صلی الله علیه و آله از راه رسید. گفت: «چه شده؟» بلال قصهی دیدار خودش و پیرزن را با پیامبر صلی الله علیه و آله تعریف کرد. عباس گفت: «اینطور نیست. همینجا باشید. من میروم از رسولخدا سؤال میکنم.» عباس به خانهی حضرت رفت و سؤال کرد. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: «پیرمردها هم به بهشت نمیروند.» عباس نیز شروع به گریه کرد. لحظهای بعد پیامبر صلی الله علیه و آله هر سه نفر آنها را صدا کردند و در حالی که میخندیدند، فرمودند: «خداوند اهل بهشت را به صورت جوان، با زیباترین چهره وارد بهشت میکند؛ نه صورت پیر و سیاه.» (بحارالانوار) 5 پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله فرمودند: * مادر همهی داروها، کمخوری است. * از شکمسیری دوری کنید؛ چرا که مایهی تباهی جسم، به بار آمدن بیماری و سستی در عبادت است. * هرگاه کسی از شما غذایی میخورد، چربی گوشت را از دستان خویش بشوید. * سفرههایتان را به سبزی آذین کنید. * از غذای داغ دوری کنید؛ چرا که برکت را از میان میبرد. 6 * اصول دین محمد صلی الله علیه و آله، چنان با عقل انسانی سازگار است که در مدت کمتر از پنجاه سال، اسلام در قلب نیمی از مردم روی زمین جای گرفت. (بوسن ویلیبه؛ مورخ فرانسوی) * اگر بزرگیِ هدف، کمی وسایل و عظمت نتیجه را برای یک نابغهی بشری مقیاس بگیریم، در تاریخ مانند محمد را نمیتوان یافت. (لامارتین) * باید اقرار کنم بین کسانی که در دنیا سروری و قدرت داشتهاند و آنهایی که تاریخِ جهان را ساختهاند، این پیامبر مقامی ارجمند و بزرگ دارد. (جنرال فور لونگ) 7 نه آخر رحمة للعالمینی ز محرومان چرا فارغ نشینی؟ بده دستی ز پا افتادگان را بکن دلداریی، دلدادگان را اگرچه غرق دریای گناهیم فتاده خشک لب بر خاک راهیم تو ابر رحمتی، آن بِه که گاهی کنی در حال لبخشکان نگاهی (مثنوی یوسف و زلیخا؛ جامی) | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 131 |