پیش از خداحافظی (ما رودخانه‌ها را کثیف نمی‌کنیم)

به کوشش: طیبه شامانی

برای زیبایی زمین

همیشه فکر می‌کنم:

چشمه‌ها، مادر رودها هستند

رودها، رگ‌های اصلی زمین

و آب‌ها، خون زلالی که در این رگ‌ها

جریان دارند و باعث طراوت و شادابی زمین می‌شوند.

همواره آرزو می‌کنم

هیچ چشمه و رودی در جهان نخشکد تا زمین از طراوت و زیبابی و زندگی سرشار باشد.

احمد خدادوست (شاعر کودکان و نوجوانان)

قورباغه‌ها

قورباغه‌ها مشغول جابه‌جا شدن در برکه‌اند. قورباغه‌ها از دست بچه‌آدم‌ها ناراحت‌اند؛ چون که از سنگ‌ها می‌ترسند.

چشمه جای زیبایی است در این دنیای ما

بچه‌های آدم‌ها شاداب می‌شوند

و دیگر به سراغ سنگ‌ها نمی‌روند.

درختا مشغول ساخت و ساز در شاخه‌های خود هستند.

رودخانه‌ آواز می‌خواند و و قورباغه‌ها دیگر از دست بچه‌ها ناراحت نیستند.

امیرعلی قیاسوند

چرا با هم قهر هستید؟

دوتا رودخانه بودند. از بچگی کنار هم بودند و با هم دوست بودند. آن‌ها همان‌طور که بزرگ و بزرگ‌تر می‌شدند آشغال‌هایی که مردم توی آن‌ها می‌ریختند هم بیش‌تر و بیش‌تر می‌شد تا این‌که آن‌ها عصبی شدند و با هم قهر کردند. یک روز به یک آبشار رسیدند آبشار به آن‌ها گفت: «چرا آن‌قدر کثیفید؟ چرا با هم قهرید؟ دست‌تان را به هم بدهید.» رودخانه‌ها وقتی دست هم‌دیگر را گرفتند عصبانیت‌شان از بین رفت و آشغال‌های‌شان کم‌تر شد. آبشار روی یک کاغذ نوشت لطفاً آشغال نریزید و مردم هم کم‌کم یاد گرفتند که آشغال نریزند و‌آن دو رودخانه هم با شادی به دریا رسیدند.

قصیده قدیرمحسنی