
تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,408 |
تعداد مقالات | 34,617 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,341,520 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,871,566 |
نواب صفوی، مردی که هیچوقت نترسید | ||
سلام بچه ها | ||
مقاله 18، دوره 28، دی 96 - شماره پیاپی 334، دی 1396، صفحه 32-33 | ||
نوع مقاله: یادداشت | ||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22081/hk.2018.65158 | ||
تاریخ دریافت: 02 بهمن 1396، تاریخ پذیرش: 02 بهمن 1396 | ||
اصل مقاله | ||
به مناسبت سالروز شهادت سیدمجتبی نوابصفوی رامین بابازاده «سیدمجتبیمیرلوحی»یا همان «شهید نوابصفوی»،درسال۱۳۰۳ شمسی درخانوادهایروحانیدرخانیآبادتهرانبهدنیاآمد.او در هفتسالگیوارددبستانحکیمنظامیشدوهمزماندریکیازمساجدخانیآباد، بهیادگیریدروسدینینیزمشغولشد. سیدمجتبی در 1322 بهاستخدامشرکتنفتدرآمد؛ اما مدتیبعد، یکیازمتخصصانانگلیسیشرکتنفت، برخوردبدیبایکیازکارگرانداشت.سیدمجتبیکارگرانرابهاعتراضدعوتکرد.بادخالتپلیسونیروهاینظامی،اعتراضهاسرکوبشد. سیدمجتبی همفرارکردوشبانهباقایقازآبادانبهبصرهوسپس به نجفرفت. پسازورودبهنجف،درمدرسهی علمیهی «قوام» ساکن شدوازهمانروزهاینخست،علاقهی زیادی به علامهامینیq پیدا کرد. او برای گذراندن زندگی بهساختوفروشعطررویآورد. سیدمجتبیپسازچهارسالاقامتدرنجف بهایرانآمدو «جمعیتفداییاناسلام» راتشکیلداد. ترور بعضی از شخصیتها مانند:احمدکسروی ورزمآراازجملهفعالیتهایسیاسیاینجمعیتاست.سرانجامنوابصفویبههمراهسهتنازهمرزمانشبهنامهای«خلیلطهماسبی»،«مظفرذوالقدر»و«سیدمحمدواحدی»دردادگاهمحکومودرصبحگاه۲۷دی۱۳۳۴شمسیتیربارانشد. ملاقاتباشاه یکی از دوستان نوابصفوی به اعدام محکوم شده بود. نواب، برای اینکه بتواند این حکم را تغییر بدهد، مجبور شد به ملاقات شاه برود. اومیگوید: «وقتیبهدرباررفتم،آقایجم،وزیردرباربهمنگوشزدکردملاقاتبااعلیحضرت عادتهای مخصوصی دارد مثل تعظیمبهوی،رعایتزمانملاقاتو...،ولیمنگوشمبدهکاراینحرفهانبود. پیش شاه که رفتم، تعظیمنکردم؛فقطسلامدادموسرجایمایستادم. ناچارشاهدستشرادرازکردوبامندستدادوپرسید: «آقاینوابصفوی،چهمیخوانید؟منشنیدهامشماطلبههستیدودرسمیخوانید. ماآمادگیداریمهزینهی تحصیلشماراتأمینکنیم.» دستمرامحکمرویمیزکوبیدموگفتم: «مندرسِهستیوسیاهمشقزندگیمیخوانم... منبهشمانصیحتمیکنم که بایدازفلسطینحمایتکنیدوبامردممظلوموفقیرباشید.» پسازپایانوقتملاقات،شاهبهوزیردربارمیگوید: «اینسیدمثلیکافسرکهباسربازصحبتمیکندبامنصحبتکرد،واصلاًانگارنهانگارشاهیوجوددارد!» چهبگویمتامسلمانشوم؟ یوسفحنا،خبرنگارلبنانی،درکنارخبرنگاران دیگرمنتظرنشستهبود. نوابمیگفت: «ماحکومتهایخاورمیانهراتغییروحکومتاسلامیتشکیلخواهیمداد.» بیشترخبرنگارانسخناننوابراتأییدمیکردند؛امایوسفماتومبهوتنشستهبودوسیدرانگاهمیکرد. نوابپرسید: «نظرتوچیست؟»یوسفگفت: «متأسفم... منمسیحیهستم.» نوابپرسید: «چرامسیحی؟چرابهمسلماناننپیوستی؟» قلبیوسفبهتپشدرآمد. لحظهایسکوتکردوهمانطورکهبهچشمهایمهرباننوابخیرهشدهبود،باصداییلرزانگفت: «استاد!چهبگویمتامسلمانشوم؟» روزبعد،یوسفحنادرروزنامهاشنوشت: «منبعدازملاقاتبانوابصفویمسلمانشدم... هنگامدیداربااو،جسمنحیفیدیدمکهدرورایآنروحبزرگینهفتهبود؛روحیکهمیتوانددنیایاسلامرادگرگونکند.» احیای مسجد شهیدنوابصفویدرروزهاییکهفداییاناسلامتحتتعقیببودند،بهیکیازروستاهایاطرافطالقانرفت. اودرآنجابابرگزاریمراسممذهبیونمازجماعت،بهفعالیتهایدیگریمانندکمکبهنیازمندانوبهبودبهداشتمحلپرداخت. روزیبه او گفتند:«دریکفرسخیاینجاروستاییاستکهنزدیک 25 سالاستکسیدرِمسجدآنرابازنکردهاستوهیچکسدرآننمازنمیخواند!» شهیدنواببسیارناراحتشد وبرای زنده کردن آنمسجددست به کار شد. شهیدنوابآنقدردراصلاحاموردینیومذهبیآنروستاکوشیدکهباعث شدمردمیکهمدتهامسجدنرفتهبودند،هرروزدرمسجدنمازجماعتبرپاکنند. خجالتنمیکشی...؟ روزی پیکیاز طرف دربار نزد نواب رفت و از طرف شاه صدهزارتومانبهنواب تقدیمکردوگفت: «شاهسهپیشنهاددیگرنیزدارد: 1. دریکیازکشورهایاسلامیبهعنوانسفیرایرانمنصوب شوید؛ 2. منزلیبرایشمادرنظرگرفتهشودوشمادرآنمنزلساکنشوید؛ 3. باهمکاریشمایکحزببزرگاسلامیتشکیلشودومخارجآنرادربارتأمینکند.» نوابازاینپیشنهادهاآشفتهشد و گفت: «خجالتنمیکشیمرابهدرگاهمعاویهدعوتمیکنی؟» اونیزپولهارابرداشت وبهسرعتبیرونرفت. تحملِ این درد آسانتر است پسازپایانیکیازجلساتعمومی،مردیجلوآمد،نواب صفوی رابوسیدو گفت سؤالیدارد. درآنهنگام،فشارجمعیتبهقدریزیادبودکهبینآنمردوشهیدنوابصفویکهروبهروییکدیگرایستادهبودند،هیچفاصلهایوجودنداشت. مردبه خاطرازدحامجمعیت،کفشخودرارویانگشت پاینوابگذاشتوآنرازخمیکرد؛ اماشهیدنواببدونتوجه،جوابسؤالش راداد. وقتیجمعیتمتفرقشدند،معلومشدانگشتپاینواب صفوی مجروحشدهواحتیاجبهدرماندارد. یکیازدوستانبهاو گفت: «چرادرهمانوقتچیزینگفتید؟» نواب گفت: «اگرمنچیزیمیگفتم،موجبخجالتآنمردمیشدوایندرستنبود؛درصورتیکهتحملایندردِ مختصربرایمنآسانترازتحملشرمندگیاوست.» هرگز با پادشاهی ملاقات نکردم، اما... پسازبهپایانرسیدنکنگرهیبزرگاسلامیِفلسطیندرسال 1350 قمری،ملکحسینپادشاهاردنازاعضایکنگرهدعوتمیکندتاساعتیباآنهاباشد. شهیدنوابصفویواردشده،میگوید: «منهرگزباهیچپادشاهیملاقاتنکردهام،اماچونتوسیّدهستیوازفرزندانرسولخدایی،براینصیحتتآمدم. ایپسرعمو! اگرکاشتنگندمبرپشتبامخانهها،تو را از بیگانه بی نیاز میکند،بهتراستبهآنکاراقدامکنی؛نهاینکهدستگداییبهسویدشمناناسلامدرازکنی... توبایدازفلسطیندفاعکنی.» در کلام بزرگان امامخمینی:q«راهآقاینواببهقدریخالصوبیغلّوغشبودکهحدومرزندارد. نواببسیاراخلاصداشت.» مقاممعظمرهبری: «منواقعاًبهنفوذنوابدرمدتعمرمکمترکسیرادیدهام. بایدگفتاولینجرقههایانگیزشانقلاباسلامی،بهوسیلهی نوابدرمنبهوجودآمد.» علامهامینیq: «نواب،ذخیرهیخدابرایجهانتشیعاست.» آیتاللهطالقانی: «فداییاناسلامیکاقدامانقلابیکردند،وکلایواقعیمردمرابهمجلسفرستادند؛اقدامانقلابیدیگرکردند،نفتملیشد.» شهیدحاجمهدیعراقی:«مرحومنواب،جوانیسادهزیستبود. بهاینمقیدنبودکهزندگیِتجملیداشتهباشد.» | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 159 |