تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,211 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,133 |
داستانک - کتابخانهی ناراحت | ||
سلام بچه ها | ||
مقاله 28، دوره 28، بهمن 96 - شماره پیاپی 335، بهمن 1396، صفحه 3-3 | ||
نوع مقاله: آسمانه | ||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22081/hk.2018.65367 | ||
تاریخ دریافت: 09 اسفند 1396، تاریخ پذیرش: 09 اسفند 1396 | ||
اصل مقاله | ||
ریحانه جهاندیده – 11ساله – قم یک شهر بود. توی آن شهر، یک محله بود و توی محله، یک کتابخانه بود. این کتابخانه چند روز پیش ساخته شده بود؛ اما انگار خیلی قدیمی بود. چون تا به حال کسی وارد کتابخانه نشده بود. به جز نگهبان کتابخانه که او هم اصلاً طرف کتابها نمیرفت و فقط نگهبانی میداد. برای همین یک روز کتابخانه صبرش تمام شد و به نگهبان گفت: «زودباش، یا همهی کتابهای مرا میخوانی یا اینکه اینجا را روی سرت خراب میکنم.» نگهبان هم مجبور شد کتابهایش را بخواند؛ البته چون حوصله نداشت الکی ورق ورق میزد. کتابخانه گفت: «گفتم درست و حسابی بخوان.» نگهبان مجبور شد کتابها را یکییکی و با دقت بخواند. وقتی نگهبان کتاب اول را تمام کرد باز هم میخواست یک کتاب دیگر بخواند. و همینطور تا آخر کتاب و کتاب و کتاب... کتابخانه به نگهبان گفت: - خب وقتی تو از کتابهای من خوشت آمده، حتماً بقیه هم خوششان میآید. نگهبان هم نظر کتابخانه را تأیید کرد. برای همین یک جلسه در کتابخانه با اهالی محل گذاشت کرد. | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 103 |