تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,476 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,414 |
نهنگی که بوی مرگ میدهد | ||
سلام بچه ها | ||
مقاله 12، دوره 28، اسفند 96 - شماره پیاپی 336، اسفند 1396، صفحه 18-19 | ||
نوع مقاله: گزارش | ||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22081/hk.2018.65508 | ||
تاریخ دریافت: 05 اردیبهشت 1397، تاریخ پذیرش: 05 اردیبهشت 1397 | ||
اصل مقاله | ||
(نگاهی به بازی نهنگ آبی) سمانه عبدی اولین بار که اسم نهنگ را شنیدم برمیگردد به دوران کودکیام که پدربزرگ برایم داستان حضرت یونس را تعریف میکرد. پیامبری که صبرش بعد از 33 سال از ایمان نیاوردن قومش لبریز میشود، آنها را به حال خودشان میگذارد و به طرف دریا میرود. حتماً همهی شما این داستان را شنیدهاید و میدانید که عاقبت، حضرت یونس در شکم نهنگی گرفتار میشود و بعد از چهل روز دعا بالأخره خداوند او را از شکم نهنگ آزاد میکند. گاهی صبر نکردن در برابر مشکلات، ما را به قعر دریاها خواهد برد. در شکم نهنگهایی که امروزه کم نیستند. نهنگهای مجازی آبیای که ما را به قعر فراموشی خودمان میبرد؛ اما این روزها دیگر اسم نهنگ مرا بیشتر از اینکه یاد داستان حضرت یونس بیندازد، یاد بازیِ مجازیای که چند وقتی است سروصدای زیادی کرده، انداخته است. شما تا به حال اسم بازی نهنگ آبی را شنیدهاید؟ آورندگان خوبی و شادی بوی مرگ میدهند در بین مردم بومی استرالیا، نهنگها، به آورندگان شادی معروف و احترام زیادی برایشان قائل بودهاند؛ ولی چند وقتی است که حتی به زبان آوردن اسم نهنگ آبی میتواند همه را بترساند. سال 2013 بود که برای اولین بار یک دانشجوی اخراجی روانشناسی روسی به اسم «فیلیپ بودکین» تصمیم میگیرد انسانها را به دست خودشان بکشد. موج این اتفاق درست از سال 2015 شروع شد. از زمانی که اولین خودکشی با این بازی در دنیا اتفاق افتاد. ترس و اضطراب در بین کشورهای دنیا به جایی رسیده که حتی نصب و راهاندازی این بازی را جرم میدانند. همیشه فکر میکردم که آدمها برای مهربانی کردن به این دنیا آمدهاند، مخصوصاً اگر پزشک باشند؛ اما وقتی میبینم که در این دنیای بزرگ کسی تصمیم گرفته تا آدمها را از روی زمین پاک کند؛ چون اعتقاد دارد افرادی که حس میکنند بیارزش هستند باید بمیرند، دلم میگیرد؛ البته کم نبودهاند آدمهای بدی که این کار را انجام دادهاند؛ ولی وقتی خبر خودکشیهایی بر اثر این بازی در فضای مجازی میپیچد، باید ترسید که آدمها میتوانند خیلی وحشتناک باشند. دارم فکر میکنم مگر میشود بازیهایی که معمولاً برای سرگرمی ساخته میشوند، ما را از دنیای واقعی آنقدر دور کنند. که خودمان را فراموش کنیم. دنیایی که شاید هنوز آن را به خوبی ندیدهایم و کشف نکردهایم و در راههای پر پیچ و خم ماجراجوییهایش زندگی نکردهایم. گاهی اوقات ما در فضای مجازیای که همه چیزمان را گرفته است، گیر کردهایم تا جایی که گاهی حتی خودمان را هم فراموش میکنیم. بازی نهنگ آبی، یعنی صدای تو به جایی نمیرسد، پس باید خودت را بکشی، باید نابود شوی؛ چون این بازی به تو میگوید بیارزشی؛ ولی شاید سازندهی این بازی هنوز نفهمیده که همین که نفس میکشیم میتواند خودش معجزه باشد. همین دم و بازدم سادهای که اصلاً به آن توجه نمیکنیم را میتوان قرنها در موردش حرف زد و هیجانزده شد. اصلاً بگذارید داستان یک نهنگ تنها را برایتان بگویم. نهنگی که با تنهاییاش که به اندازهی یک جهان است، باز ایمانش را به خودش از دست نداده است. آوازی که هیچکس نمیشنود داستان نهنگ تنها را حتماً در اینترنت خواندهاید. نهنگی که تُن صدایش بالاتر از تمام نهنگهاست و هیچ نهنگی نمیتواند صدایش را بشنود. تا به حال تصور کردهاید روزی را که کسی صدایتان را نشنود؟ روزی را که فریادتان به گوش کسی نرسد؟ در این موقع چه کار خواهید کرد؟ آیا افسرده میشوید و گوشهای مینشینید و غصه میخورید؟ یا اینکه به سمت سرگرمیهایی مثل نهنگ آبی میروید تا خودتان را به مرز نابودی بکشانید؟ یا شاید هم ناامید از همهجا سرد زندگی میکنید؟ شاید باورتان نشود، ولی نهنگی که در موردش حرف میزنم هر ساله به دریای آرام مهاجرت میکند و آواز میخواند با اینکه همهی نهنگها به صورت گروهی مهاجرت میکنند، ولی این نهنگ به تنهایی سفر میکند و آواز میخواند به امید اینکه روزی صدایش را کسی بشنود. بماند آدمهایی که صدایش را شنیدهاند و سالهاست که روی آن تحقیق میکنند تا بفهمند چه میگوید، ولی همین که موجودی بداند تنهاست آن هم در دنیایی به این بزرگی حتماً خیلی دردناک است؛ اما ناامیدکننده نیست. این نهنگ دوستداشتنی در دنیا به نهنگ تنهای عاشق شناخته شده است. نهنگی که هنوز هم که هنوز است باور ندارد کسی صدایش را نمیشنود و همواره با ایمان به خودش آواز میخواند و میداند که اگر هم تنها باشد، اگر هم صدایش را کسی نشنود، باز باید بخواند، باز باید مهاجرت کند و به آبهای آرام سفر کند تا شاید نهنگی صدایش را از دور بشنود. اصلاً همین که میخواند، همین که با تمام تنهایی به سمت ساحل نرفته تا خودکشی کند، یعنی ایمان دارد که روزی صدایش را کسی میشنود و گاهی همین ایمان داشتن به خودمان میتواند بعدها نجاتمان بدهد. کنجکاوی که بازیمان میدهد در خبرها میخواندم که اولین اتفاقها از کنجکاوی میآید. شاید همهی ما به طریقی کنجکاوی را دوست داریم و بازیهای اینترنتی گاهی این کنجکاوی و حس هیجان را در ما دو برابر میکند. بیشترِ ما دوست داریم که تجربههای دیگران را بارها تجربه کنیم تا خودمان، دنیایمان را کشف کنیم؛ ولی گاهی اوقات تجربهی بعضی اتفاقها، بازگشتی ندارند. اصلاً مگر میشود آدمی خودش را از طریق بازی نهنگ آبی زخمی کند و بعد ذوق کند که دارد دنیا را کشف میکند. یا فکر کند الآن خیلی قوی شده است؛ چون به خودش آسیب رسانده است. به حتم همهی ما آرزو داریم در زندگی موفق باشیم و شادی در وجودمان مهمان شود؛ ولی حتماً نشناختن خودمان ما را به بیراهه خواهد برد؛ جایی در میان تاریکی و تنهایی. بازیای که میتواند ما را در جزر و مد دریایی مجازی غرق کند بدون اینکه بتوانیم همچون یونس بخوانیم: «هیچ خدایی جز تو نیست، تو منزهای و من از ستمکاران هستم.» در خبرها خواندم که نوجوانان زیادی از طریق بازی نهنگ آبی کشته شدهاند. نوجوانانی که میتوانستند هر کدامشان سرگرم آرزوهای دستیافتنی و دستنیافتنیهای خودشان باشند؛ ولی دیگر نیستند که در برابر تمام ظلمها و ناداوریهای دنیا بجگند و بیهدف خودشان را کشتند؛ چون فکر میکردند که دیگر وجودشان برای کسی مهم نیست. بگذارید یک رازی را برایتان بگویم. رازی که تا به حال به کسی نگفتهام. هر آدمی که روی این کرهی خاکی زندگی میکنند حتماً وجودش، لبخندش، صدایش برای یک نفر در این دنیای بزرگ و پهناور مهم و ارزشمند است. شاید شما آن را بشناسید، میتواند آن فرد پدرتان باشد یا مادرتان یا خواهر و یا برادرتان و یا یک دوست؛ هر چه که هست حتماً شما برای یک نفر باارزشترین موجود روی این کرهی خاکی هستید. پس هیچوقت خودتان را دست کم نگیرید. اگر هم فکر میکنید که تنهای تنها هستید یاد نهنگ تنهای عشاق بیفتید. دیگر از آن نهنگ که تنهاتر نیستید. پس ایمان بیاورید به خودتان، شما فوقالعادهترین موجود در این دنیای بزرگ هستید. این روزها که داشتم در مورد بازی نهنگ آبی اطلاعاتی به دست میآوردم با خبر خوبی روبهرو شدم که قلبم را گرم کرد. ببینم شما اسم بازی نهنگ صورتی را شنیدهاید؟ نهنگهای صورتی از دورها به سویمان میآیند بعد از اتفاقهای عجیب و غریبی که از بازی نهنگ آبی بر سر آدمها آمده است، شنیدن اینکه در کشور برزیل بازیای درست کردهاند به اسم نهنگ صورتی جای خوشحالی دارد کهمهربانی هنوز زنده است و نفس میکشد. بازی نهنگ صورتی در اصل نهنگی است که به داد نهنگ آبی میرسد تا دست او را بگیرد و به دریای آرام ببرد به امید اینکه خوشحال زندگی کند به دور از آنکه نامش باز پیامآور مرگ کسی باشد. نهنگ صورتی بازیایست که خوب بودن را یاد میدهد و ما را در مسابقهای جلو میبرد که خوبی کردن را به ما یادآوری میکند. نمیدانم چهقدر میتواند این بازی مورد استقبال قرار بگیرد، ولی همین که از راه دور آمده است و نوید مهربانی میدهد، یعنی حال دنیای ما آنقدرها هم بد نیست، یعنی زندگی میتواند امیدوارانهتر باشد، یعنی میتوان درست مثل نهنگ تنهای عاشق آواز خواند و ایمان داشت که صدایمان را کسی خواهد شنید. کسی به بزرگی خدایی که حواسش به ماست. او فقط میخواهد بارها و بارها صدایمان را بشنود. | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 106 |