تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,294 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,218 |
نمایشگاه عیدانه | ||
سنجاقک | ||
مقاله 5، دوره 15، فروردین - شماره پیاپی 156، فروردین 1397، صفحه 8-10 | ||
نوع مقاله: داستان | ||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22081/sn.2018.65629 | ||
تاریخ دریافت: 12 خرداد 1397، تاریخ پذیرش: 12 خرداد 1397 | ||
اصل مقاله | ||
علیاصغر کاویانی خواهرم کلاس سوّم دبستان است و میتواند خیلی از نوشتهها را خوب بخواند. او اعلامیّه را از کیفش بیرون آورد و خواند. توی آن نوشته بود: «همهی لوازم و خوراکیهای نمایشگاه عیدانه را همسایهها و خانوادههای ایرانی تهیّه و آماده کردهاند.» من پرسیدم: «یعنی چی؟» خواهرم گفت: «مثلاً مادرِ یکی از همکلاسیهایم خیّاط است. او در این نمایشگاه لباسهایی را که خودش دوخته، میفروشد. تازه! اگر کسی لباس بخواهد، او اندازهاش را میگیرد و میدوزد.» مامان گفت: «چه خوب! میتوانیم برای عید از همین نمایشگاه خرید کنیم.» من گفتم: «دوست دارم پیراهن مرا مادرِ دوستِ آبجی بدوزد.» آبجی گفت: «خدا کند کفش اندازهی پای من هم داشته باشند!» بابا گفت: «شاید توی همین نمایشگاه، پارچه هم بفروشند! من یک پیراهن میخواهم.» □□□ الآن عید است. ما سر سفرهی هفتسین نشستیم و از نمایشگاه خرید کردیم. بابا میگوید: «خدا را شکر! همه لباس ایرانی پوشیدیم. چندتا دوست خوب هم توی نمایشگاه پیدا کردیم.» | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 81 |