
تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,408 |
تعداد مقالات | 34,617 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,341,220 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,871,537 |
یوز پلنگ | ||
سلام بچه ها | ||
مقاله 17، دوره 29، فروردین 1397-337، فروردین 1397، صفحه 31-31 | ||
نوع مقاله: شعر | ||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22081/hk.2018.65766 | ||
تاریخ دریافت: 13 تیر 1397، تاریخ پذیرش: 13 تیر 1397 | ||
اصل مقاله | ||
یوزپلنگ جوان سیدمحمد مهاجرانی شیردل و پرتوان تیزرو و تیزگام تشنه و جویای نام! با سه هزار آرزو! بیخبر از مردم این روزگار! رفت به قصد شکار تا که کُند مثل نیاکان خویش طعمهی خود تار و مار! رفت سوی کوه و دشت در دل و از ذهن او گلهی انبوه غزال و بزکوهی گذشت رفت و رفت، گشت و گشت خوش خیال، هر طرفی سر کشید لیک در آن خِطّهی اجداد خویش! آه! که جز خودرو و ویلا و قصر، هیچ شکاری ندید! هر طرفی خانه و قصری بزرگ در جلوی هر کدام، یک سگ دم گندهی همرنگ گرگ! ناگهان! چشم پریشان یوز، خورد به یک گربهی شادِ خپلِ مخملیِ شیکپوش! بال در آورد و به سویش پرید! گربه سریع داخل ویلا دوید! عوعوی سگهای سیاه از همهجا شد بلند یوز نگونبخت، پریشان شد و با ترس و لرز، اینور و آنور دوید کلهی او خورد به یک تیر برق! شیشهی نوشابه دُم و پنجهی او را برید! کوفته و بیهدف و ناامید رفت و به یک لاشهی گندیدهی مرغی رسید! با دوهزار اَه اَه و اَخ اَخ کمی از آن چشید! چاره نبود! خورد و برای خودش و نسل نگونبخت خود آهی کشید! بر سه هزار آرزویش خط سیاهی کشید! | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 89 |