تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,219 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,135 |
پدیده ی زندگی تک سرنشین | ||
پیام زن | ||
مقاله 5، دوره 27، اردیبهشت (311)، اردیبهشت 1397، صفحه 20-21 | ||
نوع مقاله: نگاه | ||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22081/mow.2018.65886 | ||
تاریخ دریافت: 16 مرداد 1397، تاریخ پذیرش: 16 مرداد 1397 | ||
اصل مقاله | ||
بالارفتن آمار تجرد دختران به شش دلیل پدیدهی زندگی تکسرنشین اینکه امروزه گزینهی مناسب برای ازدواج کمیاب شده، دیگر نقل هر خانه و مهمانیست؛ همین که هر کسی به یک دختر جوان مجرد میرسد، اولین سؤال از او این میشود که چرا ازدواج نمیکنی؟ آخرش هم به اینکه پسر خوب نیست و با ذکر دعا برای بازشدن بخت خاتمه پیدا میکند. البته موضوع به همین سادگیها هم نیست؛ زیرا بحث ازدواج به یک یا چند دختر مجرد دور و اطراف ما بازنمیگردد. این موضوع یک مسئلهی اجتماعیست که هر روز، به پدیدهشدن نزدیک میشود. برای همین باید دلایل آن را بررسی و چارهای جست. تجرد دختران با حرکتهای جمعیتی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی، رابطهی کاملاً مستقیم دارد. انتخاب دوران مجردی که گاه خواسته است و گاه ناخواسته، ریشه در علتهای متفاوتی دارد.
تنظیم جمعیت، متهم ردیف اول برای دههی شصتیها، همهچیز با نوع خاصی از سختی پیوند خورده است؛ از آژیر قرمز گاهوبیگاه گرفته تا تحصیل در کلاسهای چهل ـ پنجاهنفره، پشت کنکور ماندنها و بعدها بیکاری. حالا هم تجرد قطعی تعداد قابل توجهی از دختران دههی شصتی که این روزها مسئولان و رسانهها، آن را «بحران» مینامند. «شهلا کاظمیپور» جمعیتشناس و عضو هیئت علمی دانشگاه تهران، این موضوع را مضیقهی ازدواج مینامد و میگوید: «رشد تولد دختران و پسران در همهی دهههای مختلف حفظ شده است. فقط در یک دهه، یعنی دههی شصت ما با رشد چشمگیر زاد و ولد روبهرو بودیم؛ طوری که پسران دههی پنجاه تعداد کمتری از دختران دههی شصت داشتند. بعد از افزایش موالید در دههی شصت، با توجه به آنکه به لحاظ فرهنگی دختران باید با دههی قبلی خود ازدواج کنند و با توجه به آنکه تعداد پسران دههی پنجاه بسیار کمتر از دختران دههی شصت بود، برای این گروه مضیقهی ازدواج به وجود آمد و مسئلهی تجرد دختران دههی شصت، از اواخر دههی هشتاد خود را نشان داد.» این گفته را رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران نیز تأیید میکند و میگوید: «وقتی تحولات جمعیتی دههی شصت را بررسی میکنیم، میبینیم با وجود آنکه بهطور معمول تعداد موالید دختر و پسر برابر است، در این سالها تعداد دختران از پسران پیشی میگیرد؛ همچنین به دلیل اینکه در جامعهی ما همسنگزینی مبنای ازدواج نیست و معمولاً فاصلهی ازدواج بین پنج تا هفت سال است، دختران دههی شصت با کاهش گزینههای ازدواج مواجه شدهاند.» این نشان میدهد تجرد موضوعیست که فقط شامل حال دختران دههی شصت میشود. البته اگر طرح همسنگزینی جایگزین معیارهای گذشته شود، آمار تجرد دختران بسیار پایین خواهد آمد؛ اما براساس همین اختلاف سنی ازدواج میان زنان و مردان، مردان دههی شصت علاقهمندند با دختران دههی هفتاد ازدواج کنند و این مشکل، برای دختران دههی هفتاد کمتر به چشم میآید.
بیپولی یا بیمسئولیتی! از هر کدامشان سؤال میکنی، بهانهای برای انتخاب دوران مجردی دارند. درجهی اول مشکلات اقتصادی و مرحلهی بعد، زمینههای اجتماعی و فرهنگی دلیل اصلی پسران است که زیر بار ازدواج نمیروند. هرچند بیشتر آنها بیپولی را بهانه میکنند، خودمان هم بهتر میدانیم که اینطور نیست؛ چون نهتنها بسیاری از جوانان پولدار هنوز مجرد ماندهاند، بلکه از طرفی بسیاری از پسرانی که مشکل مالی دارند، برای ازدستندادن دختر دلخواهشان این مانع را زیر پا میگذارند و ازدواج میکنند. البته نمیتوان بیکاری و مشکلات اقتصادی را نادیده گرفت؛ اما نباید آن را تنها علت ازدواجنکردن دانست؛ چراکه انتخاب دوران تجرد، مجموعهای از عوامل است که عمدهی آن، به علل روانشناختی بازمیگردد. «راحله فلاح»، روانشناس معتقد است: «کمبود اعتمادبهنفس و عزت نفس، خطاهای فکری مانند خیلی کلی یا خیلی جزئی نگاهکردن به موضوع، نداشتن هدف، ترس از زندگی مشترک و آینده و افکار منفی، از مواردی هستند که دوران مجردی را طولانیتر میکنند.» اما نکتهی مهمتری که همهی ما نیز آن را میدانیم و دکتر «محسن ایمانی»، استاد دانشگاه تربیت مدرس آن را تأیید میکند، تربیت ناصحیح خانوادههاست که باعث میشود جوانان امروزی، زیر بار مسئولیت نروند. دکتر ایمانی میگوید: «امروزه جوانان را آنگونه که باید مسئولیتپذیر بارنمیآورند؛ یعنی جوانان امروز، کودکی طولانیتری از جوانان نسلهای گذشته دارند و خانوادهها، هیچ مسئولیتی را به آنان واگذار نمیکنند تا تمرینی برای آیندهشان باشد.»
روابط آزاد، حقوق دختران را پایمال میکند تعارف نداریم! گذشت آن زمان که دختران و پسرها از روی هم خجالت میکشیدند. اکنون دوستیهای دختران و پسران، آنقدر پیشرفت کرده که به روابط آزاد ختم میشود؛ موضوعی که یکی از دلایل عدم تمایل پسران به ازدواج میشود؛ اینکه دختران جوان برای جلب توجه و عقبنماندن از جامعه و خوشگذرانی در داشتن روابط اجتماعی، باعث شده بهراحتی هر رابطهای را بپذیرند. دکتر ایمانی معتقد است: «درگیرشدن جوانان در ارتباطهای نامشروع در دوستی دختران و پسران، باعث میشود جوانی که خودش را با این خوشیهای زودگذر سرگرم میکند، کمتر به سمت ازدواج برود. این اتفاق خودش را به شکل تنوعطلبی هم نشان میدهد؛ اینکه جوانی با افراد متعددی در ارتباط باشد، بهسختی میتواند زیر بار محدودکردن خودش به یک شخص برود.» آمارها نشان میدهد که بیش از پنجاهدرصد روابط پیشرفته (ارتباطات جنسی) پسران با جنس مخالف را، با کمشدن احساس نیاز به ازدواج همراه میدانستند؛ در حالی که این امر دربارهی دختران، بسیار کمتر است. قبول روابط آزاد دختران نهتنها آسیب روانی و روحی برای شخص دارد، بلکه برای همهی دختران دیگر هم چنین است؛ زیرا بیش از هر چیز، ارزشهای خانواده از بین خواهد رفت.
افزایش ازدواجهای سفید و همباشیها ماجرا، ماجرای مرغ و تخممرغ است. معلوم نیست بالارفتن سن ازدواج باعث افزایش ازدواج سفید و همباشیها شده یا این پدیدهی نوظهور، خود دلیلی برای ازبینبردن بینان خانواده و ازدواج رسمی شده است. البته ازدواج سفید را میتوان ادامهی همان روابط آزاد گذاشت که راهی باز میکند تا جوانان دیگر مجبور به پذیرش مسئولیت خانه و خانواده نباشند. همباشیها نیز، مجوزی برای همین بیتعهدی و احساس لذت است. البته دکتر «سیدحسن حسینی»، جامعهشناس خانواده، تنها این دلیل را برای همباشیها نمیداند. او میگوید: «همهی ماجرا لهو و لعب نیست. جامعه، مرحلهی گذار برای نسل جدید است. این نسل بهشدت بیپناه است و نمیتواند یک وام بانکی بگیرد و جذب بازار کار شود. علاوه بر این، مجردبودن برایش یک انگ میشود. بیرون از خانه مجبور است نقاب بزند تا بتواند از پس مشکلات بربیاید. او نیاز دارد برای ازبینبردن سرخوردگیهایش، با کسی حرف بزند که این یک نیاز روانشناختیست؛ بنابراین سراغ سبک زندگی جدید ازدواج سفید و همباشی میرود»؛ اما انتخاب این سبک زندگی، شاید نهتنها عواقب خوشی نداشته باشد، بلکه پشتپایی به بخت و زندگی خود و دختران دیگر باشد!
کمرنگشدن اصول اخلاقی و ارزشهای دینی درست است که جامعه نو شده و نسل، پوست تازهای انداخته؛ اما تا روزگار و دنیا باقیست، نمیتوان اصل انسان را تغییر داد. دین با همهی فراز و نشیبهایی که در قرنهای اخیر داشته، هنوز حرف اول برای رقمزدن بهترین سرنوشت و زندگی دارد و کمرنگشدن آن، حتماً عواقبی دارد. دکتر حسینی نیز، همین موضوع را بیان میکند و اعتقاد دارد: «بخشی از صدماتی که ما در جامعه خوردیم، به این دلیل است که عینیت دین در زمان ما بهم خورده و اثربخشی توصیههای دینی تضعیف شده و ما هیچ جایگزینی برایش نداریم؛ فعل و حرف کنار هم، همان چیزی که از پیامبر دیده و شنیده بودیم. ما در بسیاری از حوزهها، حبلالمتین نداریم که خودمان را به آن آویزان کنیم. البته بهعنوان مسلمان، مسئولیت فردی داریم و باید جوابگو باشیم و این چیزیست که در اعتقادات ما وجود دارد.» اگر از طریق دین، اخلاق یک اصل به شمار آید و همه به آن پایبند باشند، راهگشای بسیاری از مشکلات است؛ چراکه دین کاملاً با جامعهی روز سازگار و حتی پیشرو است. یکی از اصول اخلاقی در دین، صداقت و ارزشگذاشتن بر خویشتن است؛ اصلی که جامعهی مدرن نیز بر آن تأکید دارد. دکتر حسینی میگوید: «جامعهی مدرن برای خودش هنجاری دارد. وقتی دختر و پسری با هم هستند، همه اطلاع دارند و اگر در خیابان دیگری یکی از دو نفر در وضعیتی دیگر دیده شود، از نظر اخلاقی برای آنها جایز نیست؛ اما در جامعهی ما اینطور نیست! ما نهتنها این را رعایت نمیکنیم، بلکه فرمهای اخلاقی جامعهی مدرن را هم در نظر نمیگیریم. در جامعهی مدرن، افراد برای خود و تن خود ارزش قائل هستند و از آن بهرهوری نمیکنند.»
وقتی فقط به تحصیل و شغل فکر میکنید جمله معروف «قصد ازدواج ندارم، میخواهم ادامه تحصیل بدهم»، امروز به یک شوخی خندهدار بدل شده؛ اما تا چند سال پیش، این یک ایدئولوژی برای دخترانی بود که میخواستند سرنوشت تازهای برای خود رقم بزنند. البته این موضوع شامل همهی دختران هم نمیشد؛ اما دخترانی که همهی تمرکز و هدف خود را بر پایهی تحصیل و پیداکردن شغل مناسب گذاشته بودند، امروز دنبال آنچه میگردند که سالها پیش از دست دادند. دکتر حسینی معتقد است: «در ساختار اجتماعی زندگی شهری، بهتدریج برابریهایی برای زنها ایجاد شد. زنان در تحصیلات حق پیدا کردند که از سرمایهی فرهنگی مناسب برخوردار شوند تا زمان ازدواج بتوانند مبادلهی مناسبتتری با همسرانشان داشته باشند؛ اما طولانیشدن زمان تحصیل و بعد از آن یافتن کار مناسب، در انتخاب زنان برای ازدواج، سن باروری و سرمایههای فیزیکی زن محاسبه میشود و همین به تجرد دختران دامن میزند. به عبارت دیگر میتوان گفت، در سطح کلان اجتماعی در فرهنگ ما، شانس مردان برای ازدواج در سن بالا بیشتر از زنان است.»
نمودار یک: (نمودار دایرهای) مقایسهی تعداد دختران و پسران در سن ازدواج، براساس آخرین سرشماری سال 1395 به نقل از «سیدحسن موسوی چلک»، رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ایران، در آخرین آمار اعلام شده به ازای هر 100 پسر در سن ازدواج، 82 دختر وجود دارد.
دختران: ۴ میلیون و ۴۲۳ هزار و ۲۲۵ نفر دختر مجرد در سن ازدواج (۱۵ تا ۲۹ سال) پسران: ۵ میلیون و ۳۷۲ هزار و ۹۸۹ نفر پسر در سن ازدواج (۲۰ تا ۳۴ سال)
نمودار 2 (تعداد مجردان بالای 10 سال) رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ایران در مرداد امسال اعلام کرده است، جمعیت زنان بالای ۱۰ سال کشور، ۳۲ میلیون و ۸۰۰ هزار نفر است که ۲۶ درصد آنان مجرد هستند. جمعیت مردان بالای ۱۰ سال حدود ۳۳ میلیون و ۵۶۰ هزار نفر است که ۳۴ درصد آنان مجرد هستند؛ بدین ترتیب حدود ۸ میلیون و ۶۰۰ هزار نفر مجرد بالای ۱۰ سال در کشور حضور دارند.
دختران: 26 درصد پسران: 34 درصد
نمودار 3 (ستونی) گروه سنی دختران مجرد شهلا کاظمیپور دربارهی آمار اعلام شده طبق سرشماری سال 1395 اعتقاد دارد: «آمار دخترانی که بالای 40 سال هستند و پا به دوران تجرد قطعی گذاشتهاند، آمار بالاییست.»
۱۵ تا ۱۹ساله: ۸۷ درصد ۲۰ تا ۲۴ساله: ۴۳ درصد ۲۵ تا ۲۹ساله: ۲۳ درصد ۳۰ تا ۳۴ساله: ۱۵ درصد ۳۵ تا ۳۹ساله: ۱۰ درصد ۴۰ تا ۴۴ ساله: ۶.۸ درصد ۴۵ تا ۴۹ساله: ۴.۴ درصد ۵۰ تا ۵۴سالهها: ۳.۱ درصد | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 110 |