تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,260 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,166 |
اشرافیت رسانه ای و مظلومیت بانوان | ||
پیام زن | ||
مقاله 13، دوره 27، خرداد (312)، خرداد 1397، صفحه 34-35 | ||
نوع مقاله: گفتوگو | ||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22081/mow.2018.65917 | ||
تاریخ دریافت: 20 مرداد 1397، تاریخ پذیرش: 20 مرداد 1397 | ||
اصل مقاله | ||
«سحر دانشور» و «حمیده هدایتخواه»، سراغ سوژهای رفتند که حداقل در رسانهها، جایگاه خاصی دارد. حضور زنان در ورزشگاهها، موضوع مستند «تا آزادی»ست که ساخت آن، دو سالی به طول انجامید. تولیدکنندگان این اثر، هژمونی رسانهای و غلبهی تکصدایی در حوزهی مطالبات زنان را، محرک خود برای تولید «تا آزادی» میدانند و خود را وسیلهای معرفی میکنند برای به گوش رسانیدن صدای زنانی که مطالبات دیگری دارند. برای صحبت دربارة این مستند، سراغ آنها رفتیم. - چه شد که سراغ این سوژه رفتید؟ هدایتخواه: جرقهی این سوژه، از برخی کانالهای مربوط به حوزهی زن و خانواده به وجود آمد. وقتی در پی رصد این کانالها، دیدیم عدهای که مدعی مسائل زنان بودند، مدام اخبار مربوط به این مسئله را پوشش میدهند، دختران را به حضور در ورزشگاهها تشویق میکنند، گزارشهای مختلف در قالبهای مختلف در این خصوص منتشر میکنند، بعد برایمان سؤال شد که آیا واقعاً این مطالبهی مهمی در میان زنان است؟ چرا برخی رسانهها در این حد به این مسئله توجه میکنند و آیا واقعاً این خواسته، مطالبهی اصیل جامعهی زنان است؟ آیا زنانی در جامعه هستند که این مسئله را مطالبهی اصلی خود بدانند و در پی خواستههای رسانهها به این موضوع بپردازند. در این فضا برای خودمان سؤال شد و خواستیم حداقل به جواب برسیم؛ چون حداقل خود من جزو مخالفان ورود زنان به ورزشگاهها نیستم و البته معتقدم که این مسئله در رأس نیست و نیازی به این همه پرداخت رسانهای ندارد. این جرقهی اولیه بود و بعد از آن حین مصاحبه و ساخت فیلم، دیدیم برخی چهرههای سیاسی و مسئولان که باید پیگیر مطالبات اصیل جامعهی زنان باشند، وارد این بازی رسانهای شدهاند و همنوا با رسانهها، به این موضوع میپردازند و این نکته، ما را مصممتر کرد که این مستند را به انتها برسانیم. دانشور: خب مسئلهی ما، مطالبات واقعی جامعهی زنان و هژمونی رسانهای در این خصوص بود؛ اینکه چه اتفاقی میافتد که برخی مطالبات، در رسانهها پررنگ میشوند و برخی صداها و خواستهها اصلاً مطرح نمیگردند. درواقع احساس کردیم که نوعی از اشرافیت رسانهای در جامعهی امروز حاکم است که کنار دیگر اشرافیتها، مثل اشرافیت سیاسی، اقتصادی و حتی فرهنگی، موجبات گستردهشدن تبعیض را در جامعه فراهم میآورد. اشرافیت رسانهای آنقدر خطرناک است که میتواند زمینهساز دیگر اشرافیتها نیز باشد. مطالبهی حضور زنان در ورزشگاهها را هم، در همین چارچوب میدیدیم؛ درواقع بهعنوان غلبهی نوعی تکصدایی بر جامعهی زنان که میتوانست زمینهساز دیگر آسیبها باشد. به محاق رفتن صداهای اصیل جامعهی زنان، میتواند شکافهایی ایجاد کند که در درازمدت، آسیبهایی جدی حتی به نظام سیاسی وارد کند. - کمّ و کیف ساخت فیلم چطور بود؟ هدایتخواه: یک بخش، مصاحبه با کارشناسها بود و بخش دیگر، مصاحبه با لایههای مختلف جامعهی زنان، اعم از زنان خانهدار، دانشآموزان، دانشجویان، زنان کارمند و... که از آنها میپرسیدیم: «اگر بخواهید مطالبات اصیلتان را دستهبندی کنید، حضور در ورزشگاهها، مطالبهی چندم شماست؟ آیا مطالبهی اول شماست یا جایگاهی در مطالبات شما ندارد؟» در این راستا، بازخوردها و پاسخهای متفاوتی شنیدیم که هیچکدام نشان نمیداد این مسئله، مطالبهی اصیل آنها باشد یا پیگیرش باشند. دانشور: نکتهای که ما در این مدل ارائهی محتوا داشتیم، محوریت نظر مردم بود. درواقع ابتدا سراغ کارشناسها و لایههای مختلف مردم رفتیم و محور سؤال را، خودِ حضور در ورزشگاهها قرار دادیم؛ اما در ادامه دیدیم در همان زمینی مشغول بازی شدهایم که به آن نقد داریم؛ یعنی زمین پررنگکردن برخی مطالبات، مثل همین مطالبهی حضور در ورزشگاهها؛ چون نفْس طرح همین سؤال، بازی در زمین رسانهها بود. از آنجا بود که فاز دیگری به فیلم اضافه کردیم مبتنی بر صحبتها و دغدغههای خودِ زنان؛ اینکه به چه چیزهایی فکر میکنند و چه خواستههایی دارند. سراغ زنان مختلف هم رفتیم و از آنها خواستیم حرفشان را بزنند. استنباط ما هم این بود که این صدای واقعی مردم است و اگر قرار است حرفی بزنند، باید فارغ از پیشفرضهای ذهنی و رسانهای فضای موجود باشد. - کارشناسها را بر چه اساسی انتخاب میکردید؟ هدایتخواه: در انتخاب کارشناسها، سعی کردیم آنها را بدون درنظرگرفتن جهتگیریهای خاصی که داشتند و تنها مبتنی بر تخصصشان در حوزهی زن و خانواده انتخاب کنیم و اتفاقاً دوست داشتیم که دیدگاههای موافق و مخالف کنار هم قرار بگیرد؛ ولی برای خودمان جالب بود که هیچکدام از طرفین، موافق یا مخالف صددرصد نبودند و همگی در کمّ و کیف و نحوهی حضور بحث داشتند؛ نه اینکه موافقت صددرصد اعلام کنند حتی بدون زیرساخت، یا مخالفت صددرصدی با وجود زیرساختها. چیزی هم که دو طرف بر آن اتفاق داشتند، این بود که مسئلهی مذکور، مطالبهی اصیل جامعهی زنان نیست. - آیا به نظر خود شما، این یک مسئلهی سیاسی نیست؟ هدایتخواه: من که زنی تحصیلکرده هستم و نوع مطالباتم، قطعاً با مطالبات یک زن خانهدار متفاوت است، باید بگویم این مسئله جزو مطالباتم نیست؛ با اینکه مخالفتی هم با آن ندارم. اگر هم امکان آن فراهم باشد، جزو زنانی هستم که هیچوقت به ورزشگاه نمیروم. بنابراین معتقدم این، یک مسئلهی سیاسیست و کسانی که خواستار تقابل با نظام هستند، آن را پررنگ کردهاند. درواقع آنها برای طیفهای مختلف جامعه، نیازتراشی میکنند؛ آنهم نیازهایی که زیرساختش مهیا نیست یا به دلایل مختلف، شرایطش در کشور فراهم نمیشود، تا با عدم تحقق آن، نیاز افراد را در تقابل با نظام قرار دهند. دانشور: به هر حال هر مسئلهای ـ حتی مسائلی که رنگ و بوی سیاسی به آن میدهند ـ در برخی نیازهای جامعه ریشه دارد؛ یعنی نمیتوان یک نیاز را از خلأ درآورد و بعد، آن را پررنگ کرد. در بررسی نیازها و نیازسازیها هم، باید ابتدا به ریشههای نیازها توجه کنیم. در این مقوله هم، باید بپرسیم که علت پررنگشدن مسئلهای مثل حضور زنان در ورزشگاهها چیست؟ چه نیازی در جامعه وجود دارد که باعث میشود برخی با این مطالبه همراهی کنند و حتی به بازیبودن آن توجه نکنند؟ معتقدم یکی از ریشههای این مطالبه، نیاز به تفریح در نسل جوان و بالأخص دختران جوان است. درواقع دختران ما به علت نیاز به تفریح، به سمت برخی مطالبات کشیده میشوند و تا زمانی که نیاز حقیقی آنها پاسخ داده نشود، این مطالبات میتواند پررنگ شود و در ابعاد مختلف طرح گردد. در عین حال که معتقدم این مطالبه رنگ و بوی سیاسی دارد، به حقیقیبودن برخی ریشههای آن اعتقاد راسخ دارم. - نقش رسانهها در این میان چیست؟ دانشور:میتوانم بگویم که اتفاقاً مسئلهی اصلی ما در این فیلم، همین رسانهها بود؛ اینکه چه اتفاقی میافتد که برخی مطالبات و مسائل پررنگ میشوند و برخی دیده نمیشوند؛ واقعیتی که همواره خود مرا، در جایگاه فردی شهرستانی آزار میداد. نکتهی اساسی این است که بهواسطهی رسانهها در این مملکت، متن و حاشیهی پررنگی به وجود آمده که ریشهاش در بسیاری اذهان وجود دارد؛ متن و حاشیهای که ایران را دو بخش کرده است: تهران و شهرستانها. حتی بخشهایی از خود تهران هم در حاشیهاند. باید بگویم که این حرفها دیگر تکراری شده است، برای اینکه اخیراً بسیار تکرار میشوند؛ اما متن و حاشیهی بهوجودآمده، انکارنشدنیست و این متن و حاشیه، در اذهان ریشه دوانده است. امروز ما با تصویری از زن و مطالباتش مواجهیم که مابهازای بیرونی آن را در کمتر قسمت این مملکت میبینیم؛ چرا؟ چون تصویریست که رسانهها ایجاد کردهاند و نسبت چندانی با واقعیت موجود ندارد. آنها به آنچه اتفاق میافتد کاری ندارند؛ بلکه مطالبات خود و طبقه و اطرافیان خویش را مطرح میکنند و این مسئله در درازمدت، بحرانزاست. این هژمونی رسانهای، حتی به این مطالبات بها میدهد، که به تصریح بسیاری، سیاسیست و واقعیت زنان را به حاشیه میراند. حتی من با تصاویر اغراقآمیزی که از بدبختی و سختیکشیدنهای زنان مناطق مختلف و روستایی و حتی مناطق ما به نمایش میگذارند، مشکل دارم. این تصاویر هم از ذهن آنها میگذرد و همهی واقعیت نیست. کسانی که بین مردم زیستهاند، باید وارد این فضا شوند، از واقعیتها بگویند و صدای مردم باشند. هدایتخواه: خب قطعاً خیلی نقش مهمی دارند؛ چون فعالان این عرصه دو بازو دارند: بازوی فکری و بازوی عملیاتی. بازوی عملیاتیشان در حال حاضر رسانه است و اینقدر خوب عمل کردهاند که حتی مسئولین رده بالای ما هم به خاطر اینکه آن تخصص لازم در حوزهی مسئلهشناسی زنان را ندارند، گول این بازی رسانهای را خوردهاند؛ چنانکه وقتی از مطالبات حرف میزنند، این مطالبه را جزو مطالبات اول تا سوم دستهبندی میکنند. قطعاً به طریق اولی، خیلی از زنانی که در کلانشهرها زندگی میکنند، بیشتر تحت تأثیر قرار میگیرند و با آن همنوا میشوند. - موانعی که در این مسیر داشتید چه بود؟ هدایتخواه: اولین مسئلهی ما این بود که برخی کارشناسان، بهدلیل اینکه موضوع را مسئلهای سیاسی میدانستند و معتقد بودند که روکش این قضیه مسئلهی زنان است، حاضر به گفتوگو نبودند. نکتهی بعدی اینکه چون در حوزهی مستندسازی زنان، گروه یا تیمهای مشخصی نداریم که صرفاً در این خصوص کار کنند، این موضوع چندان از سوی متولیان فرهنگی مورد توجه قرار نمیگرفت و کسی به موضوعاتی از این دست بها نمیداد. در نتیجهی این بیتوجهیها، این اثر کاملاً مستقل ساخته شد و کسی حاضر به کمک ما و حمایت از این موضوع نشد. درواقع این موضوع، نه سفارشی بود و نه مورد توجه. دانشور: ما تجربهی خاصی در این زمینه نداشتیم. تجربهای هم نبود که بر شانههای آن بایستیم. پس خودمان آزمودیم و به میدان آمدیم. این بیتجربگی، یکی از موانع جدی بود؛ در عین حال چیزی که به ما جهت میداد، اهمیت مطالبات واقعی زنان و بهمحاقرفتن صدای آنها در جامعه بود که باعث میشد کوتاه نیاییم. نکتهی بعدی هم، پرهیز بسیاری از زنان و دختران از گفتوگو بود. آنها در بسیاری موارد، از صحبت با ما پرهیز میکردند، یا آن را بیهوده میدیدند و یا تمایلی به اظهار نظر نداشتند. خودِ این مسئله هم بسیار مهم بود؛ اینکه آنها برای حرف خود ارزش قائل نبودند و حاضر به ارائهی دیدگاه خود نمیشدند. - این فیلم کی به اتمام میرسد و چه برنامهای برای اکران آن دارید؟ دانشور: نسخهی نهایی فیلم، تا دو هفتهی دیگر آماده میشود و ما برای اکران و رونمایی آن، سراغ امور بانوان استانداری خودمان رفتهایم که در صورت اتمام برنامهها، اکران و رونمایی در استان خودمان انجام خواهد شد. - در ادامه قصد تولید اثر در حوزهی زن و خانواده را دارید؟ بله، قطعاً ؛ چون به مستندسازانی که به مسائل زنان بپردازند، احساس نیاز جدی میشود. ما هم خود را افرادی میدانیم که در این حوزه، در حال یادگیری هستیم و انشاءالله در این مسیر میمانیم. باید بگویم بسیاری از زنان، مطالبهگری را بلد نیستند و به همین دلیل، حتی مطالبات اصیل و درجهی اولشان هم روی زمین میماند. یکی از راههایی که میتوان آنها را به تحرک وادار کرد، رواج همین دست کارهاست. بهواسطهی اقتضائات امروز جامعه، قالب فیلم میتواند قالب مؤثری باشد و ما به این وسیله، قصد داریم جامعهی زنان را با مطالباتشان آشنا کنیم. مستندسازی در حوزهی زنان نیز، فضاییست که چندان به آن ورود نشده است. از این لحاظ، تغذیهی بیرونی خیلی در این عرصه مؤثر میشود و خوراکهای بیرونی بیشتر میشوند و پاسخی هم دریافت نمیکنند. از این رو به نظرم، حضور در این عرصه بسیار مهم و حیاتیست.
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 133 |