| تعداد نشریات | 54 |
| تعداد شمارهها | 2,551 |
| تعداد مقالات | 36,121 |
| تعداد مشاهده مقاله | 16,165,470 |
| تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 7,329,067 |
آفرین به بابا! | ||
| سنجاقک | ||
| مقاله 6، دوره 15، تیر (160)، تیر 1397، صفحه 10-11 | ||
| نوع مقاله: داستان | ||
| شناسه دیجیتال (DOI): 10.22081/sn.2018.66034 | ||
| تاریخ دریافت: 22 شهریور 1397، تاریخ پذیرش: 22 شهریور 1397 | ||
| اصل مقاله | ||
|
علیاصغر کاویانی هوا خیلی گرم بود. مامانکولر را روشن کرد؛ اما از دریچهی کولر، باد گرم آمد. اتاق خنک نشد. باز هم گرم بود. مامان، پنجرهها را باز کرد و گفت: «اگر باد بیاید، خانه را خنک میکند.» ولی باد نیامد. هوا گرم بود. مامان به من و خواهرم یاد داد که صورتمان را بشوییم و سرمان را کمی خیس کنیم تا خنک بشویم. کمی خنک شدیم. من و آبجی تلویزیون میدیدیم. باز هوا گرم بود. آبجی بلند شد. دوتا مقوا آورد و با آن خودمان را باد زدیم. مامان هم به بابا زنگ زد و گفت: «کولر خراب شد. زودتر بیا.» بابا زودتر از همیشه به خانه آمد. چهارتا بستنی هم توی دستش بود. گفت: «اینها را بخورید تا بدنتان خنک شود.» بعد بابا رفت پشتبام و کولر را درست کرد. بابا به اتاق آمد. کولر را روشن کرد. باد خنک در اتاق پر شد. من پریدم بغل بابا. آبجی گفت: «آفرین بابای دانشمندم.» بابا گفت: «آفرین به شما که صبر کردید و توانستید خودتان را بدون کولر خنک کنید.» | ||
|
آمار تعداد مشاهده مقاله: 188 |
||