تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,322 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,276 |
بادکنک فیلی | ||
سنجاقک | ||
مقاله 12، دوره 15، تیر (160)، تیر 1397، صفحه 22-23 | ||
نوع مقاله: داستان | ||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22081/sn.2018.66040 | ||
تاریخ دریافت: 22 شهریور 1397، تاریخ پذیرش: 22 شهریور 1397 | ||
اصل مقاله | ||
طاهره خردور فیل تشنه بود. رفت لب جوی آب بخورد. خورد و خورد و خورد تا باد کرد و شد یک بادکنک فیلی گنده. یواش یواش رفت توی آسمان. آسمان نگاهی به بادکنک فیلی کرد و گفت: «تو دیگر از کجا آمدهای؟ من خودم ابر دارم. خورشید دارم. ستاره دارم. تو را میخواهم چهکار؟» بعد آسمان دامنِ آبیاش را تکان داد و بادکنک فیلی را انداخت پایین. بادکنک فیلی درست افتاد روی شاخهی درخت. درخت نگاهی به بادکنک فیلی کرد و گفت: «تو دیگر از کجا آمدهای؟ من خودم برگ دارم. شاخه دارم. شکوفه دارم. میوه دارم. تازه، کلاغ هم دارم! تو را میخواهم چهکار؟» بعد شاخههایش را تکانی داد و بادکنک فیلی را انداخت پایین. بادکنک فیلی درست افتاد توی دست آقای بادکنکفروش. آقای بادکنکفروش نگاهی به بادکنک فیلی کرد و گفت: «تو دیگر از کجا آمدهای؟ امّا...» بعد فکری کرد و گفت: «من بادکنک موشی دارم. خرگوشی دارم. میشی دارم. تو یکی را کم دارم. بادکنک فیلی من میشوی؟» بادکنک فیلی فیسفیس خندید و گفت: «بله که میشوم. خوب هم میشوم!» و شد بادکنک فیلی توی دست آقای بادکنکفروش و رفت لای بادکنکها قاتی شد. | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 132 |