تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,447 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,386 |
به من بگو چه احساسی داری؟ | ||
پیام زن | ||
مقاله 27، دوره 27، شهریور (315)، شهریور 1397، صفحه 88-89 | ||
نوع مقاله: نگاه | ||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22081/mow.2018.66375 | ||
تاریخ دریافت: 25 دی 1397، تاریخ پذیرش: 25 دی 1397 | ||
اصل مقاله | ||
به من بگو چه احساسی داری؟ در حوزهی تربیت کودک، یکی از مباحث بسیار مهم و اثرگذار، توجه به عملکرد احساسی کودکان است. پذیرش احساسات کودک، مسئلهایست که عدم توجه به آن، آثار زیانباری خواهد داشت. بیشتر والدین در مقابل کودکی که احساسات منفی خود را بروز میدهد، ناراحت میشوند. مثلاً وقتی کودک میگوید که از داداشم متنفرم یا از دست شما عصبانیام، سریع دنبال راهکارهایی میگردند تا از ادامهی چنین صحبتهایی توسط کودک جلوگیری کنند. البته بچهها نیز، گاهی از تجربهی بعضی حسها دچار وحشت میشوند و احساس عجز و درماندگی میکنند. نفی احساسات منفی کودک یا برچسب بدبودن به چنین احساساتی، چند نتیجهی مهم در پی خواهد داشت: 1. اعتمادبهنفس کودک دچار آسیب خواهد شد و او به این باور میرسد که لابد من بد هستم که چنین احساس بدی دارم؛ 2. رفتار کودک تصنعی و غیرواقعی خواهد شد و او به این نتیجه میرسد که باید خودم را سانسور و جوری رفتار کنم که پدر و مادر از احساس واقعیام مطلع نشوند تا از من ناراحت نباشند؛ 3. ارتباط کودک با تمام احساساتش رفتهرفته قطع خواهد شد. اینطور نیست که ما احساسات منفی را از خودمان دور کنیم و فقط پذیرای حسهای خوب و شیرین باشیم. کودکی که توانایی ابراز و آنالیز احساسات منفی خود نظیر خشم و نفرت را نداشته باشد، بهمرور از درک و آگاهی دربارهی احساسات مثبت خود از قبیل هیجان و شادکامی نیز محروم خواهد ماند. والدین معمولاً از پنج روش در برخورد با کودکی که احساسی منفی را تجربه میکند استفاده میکنند: الف) انکار و به کودک القا میکنند اصلاً چیزی که تو داری برای آن اذیت میشوی، اهمیتی ندارد. جملاتی مثل «اینکه ترس نداره» یا «پاشو درد نداره. این فقط یه خراش کوچیکه»، در این موقعیتها از سوی والدین به کار برده میشود؛ ب) احساس مطلوب مد نظر خود را به کودک القا میکنند و از او میخواهند احساسی کاملاً متضاد با آنچه را که تجربه میکند بپذیرد. جملاتی شبیه «اون داداش کوچیکته، تو باید باهاش مهربون باشی» در این مواقع استفاده میشود؛ ج) کودک را با شخص دیگری مقایسه میکنند و با گفتن جملاتی نظیر «خواهرت وقتی میاد دکتر، اصلاً گریه نمیکنه؛ تو چرا اینقدر میترسی؟» سعی در آرامسازی او دارند؛ د) احساس کودک را به تمسخر میگیرند و با جملاتی شبیه «نینیکوچولوها از آمپول میترسند؛ مگه تو کوچولویی؟» او را تحقیر میکنند؛ هـ) به تنبیه یا تهدید روی میآورند و سعی میکنند با ترساندن کودک، او را از عواقب بد چنین تجربهای مطلع سازند؛ مثل والدینی که به کودک غمگین خود میگویند: «اگه قرار باشه هربار میری جشن تولد از اینکه بچهها کادوی خوب برای دوستت آوردن ناراحت بشی، دیگه از این به بعد تولد بیتولد.» واقعیت این است که هیچیک از این روشها نهتنها سازنده نیست، بلکه آثار جبرانناپذیری را در پی خواهد داشت. راهکار چیست؟ الف) بچهها را تشویق کنیم که در محیطی امن، احساسات واقعی خود را بیان کنند. برایشان وقت بگذاریم و از آنها دربارهی شدت و نوع احساسشان سؤال کنیم. با دقت به حرفهایشان گوش دهیم و به آنها بگوییم که احساسشان را درک میکنیم. جملاتی شبیه «میدونم از اینکه نمیتونی به خونهی دوستت بری، عصبانی هستی» یا «حواسم هست که دلت میخواست بری پیش دوستت و امشب امکان رفتن به اونجا فراهم نیست»، در این شرایط بسیار کمککننده خواهد بود. ب) به بچهها کمک کنیم که با روشهای مختلف، احساسشان را ابراز و تخلیه کنند. بچه را تشویق کنیم که داد بزند، به بالش مشت بزند یا... . بچهها معمولاً دوست دارند که ماجرا را بارها و بارها تعریف کنند. از این روش استقبال و آنها را تشویق کنیم که راه تخلیهکردن خود را در چنین مواقعی پیدا کنند. ج) به بچهها کمک کنیم که ابتکار به خرج دهند و موقعیت را آنالیز کنند؛ با گفتن عباراتی مثل «فکر میکنی اگر به دوستت چه جوابی میدادی بهتر بود»، تشویق کنیم که اتفاق پیشآمده را ارزیابی کند و مهارت خود را پرورش دهد. د) با تعریف داستانی از تجربهی مشابه خودمان، در چنین موقعیتی با او همدردی کنیم و با گفتن جملاتی نظیر «یادمه وقتی همسن تو بودم، یکبار موقع بازی خوردم زمین و بدجوری دردم اومد و حسابی گریه کردم»، کودک را به این درک برسانیم که در تجربهی چنین احساسی، تنها نیست و بقیه نیز این احساسات را داشتهاند. هـ) الگویی درست از رفتار خودمان در مواقعی که احساسات منفی را تجربه میکنیم، برای کودک ارائه کنیم و گاهی برایش توضیح دهیم که من هر وقت عصبانی یا غمگین میشوم، فلان کار را میکنم. و) به بچه کمک کنیم نظرش دربارهی خودش مثبت باشد؛ حتی اگر در موقعیت شکست است یا اتفاق بدی برایش افتاده. با یادآوری نکتهای مثبت از ویژگیهای او، فضا را به سمتی ببریم که کودک احساس خوبی دربارهی خود تجربه کند؛ مثل این جمله: «درسته نمرهت بیست نشده، همین که از دفعهی قبل نمرهی بهتری گرفتی و پیشرفت کردی، یعنی توانایی خوبی داری.» شناخت احساسات کودکان و کمک به آنها برای ابراز، تخلیه و پشتسرگذاشتن آن، از مهمترین مهارتهاییست که هر والدی باید به آن مجهز باشد.
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 232 |