تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,304 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,230 |
قصه های جوجه ای | ||
سنجاقک | ||
مقاله 7، دوره 15، دی (166)، دی 1397، صفحه 14-15 | ||
نوع مقاله: داستان | ||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22081/sn.2018.66606 | ||
تاریخ دریافت: 16 بهمن 1397، تاریخ پذیرش: 16 بهمن 1397 | ||
اصل مقاله | ||
قصههای جوجهای جوجههای آسمان لاله جعفری مامانکلاغ، جوجهاش را صدا کرد: «کجایی جوجه؟ اومدم خونه.» جوجه گفت: «من اینجام؛ پشت برگهام. نمیتونم تکون بخورم. من ترس دارم. بیا دنبالم!» مامان گشت و گشت. او را لای برگهای یک درخت پیدا کرد. گفت: «بیا بغلم جوجهجونم! چرا اینجایی؟ چی شدی؟ چیزی اومد؟ چیزی دیدی؟ از چی ترسیدی؟» جوجه چسبید به مامانش و گفت: «شب اومد. تاریکی اومد. همهچی رو برد. میخواست منم ببره، فرار کردم. قایم شدم!» یکهو ماه آمد توی آسمان. مامانکلاغ گفت: «بیا بریم تو خونه! مهتاب اومد. نور اومد. ببینیم شب چی رو برد.» جوجه و مامانش پر زدند توی خانه. مامان گفت: «این هم از خونه. اینم چیزهای توی خونه.» جوجه با تعجّب گفت: «شب که هیچی رو نبرده!» مامانش نازش کرد و گفت: «بعله! شب کاری به کار کسی نداره. خیلی هم قشنگه. نگاش کن!» جوجه به آسمان پر از ستاره نگاه کرد و گفت: «چقدر جوجه داره! جوجههاش چقدر قشنگه!» مامان گفت: «حالا بیا بخواب که وقت خوابه!» جوجه خندید و گفت: «من خواب ندارم. نگاه دارم. میخوام تا صبح، شب رو نگاه کنم.»
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 114 |