تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,149 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,069 |
فرار از وطنی که او را نمیخواهد | ||
سلام بچه ها | ||
مقاله 2، دوره 29، دی (346)، دی 1397، صفحه 4-5 | ||
نوع مقاله: سرمقاله | ||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22081/hk.2018.66780 | ||
تاریخ دریافت: 24 فروردین 1398، تاریخ پذیرش: 24 فروردین 1398 | ||
اصل مقاله | ||
سمانه عبدی بوی رفتن میداد از خیلی وقت پیش با بچههای مسجد وعده گذاشته بودیم که شاه رفتنی است و صدتا صلوات نذر وعدهیمان کرده بودیم. همه میدانستیم این بگیر و ببندها افاقه نخواهد کرد و امام قدرتمندتر از آن است که شاه بتواند جلویش قدعلم کند. خبر به تعطیلات رفتن شاه را از روزبه دوستم که در روزنامه کار میکرد، شنیده بودم. با احمد سوار موتور گازیاش شدیم و به سمت فرودگاه مهرآباد رفتیم. میخواستم با چشمان خودم ببینم که شاه برای همیشه میرود. احمد که هنوز مطمئن نبود، میگفت: «شاید بره، دو روزه برمیگرده.» من میخندیدم و میگفتم احمد باید به جای صدتا صلوات، سیصدتا صلوات بفرستی؛ چون هنوز بو رو حس نکردی. احمد با تعجب گفت: «چه بویی؟» و من به درِ بستهی مهرآباد نگاه کردم و گفتم بوی رفتن میاد. صدای رادیو توی گوشم بوق شد. همین که داشتم اولین لقمهی ساندویچ را با احمد در ساندویچی میخورد، صدای گویندهی رادیو زنگ شد در گوشمان و ساندویچ توی دهانمان از هیجان ماسید. «شاه رفت» این جملهی دوکلمهای، آبی بود روی آتش دلهایمان. درست 26 دی سال 1357 بود که گوشهایمان را چسباندیم به رادیوی قدیمی مغازه. گوینده میگفت: «شاه با فرح از کشور خارج شدند و به مصر رفتند.» تندی به سمت مسجد رفتیم. حاجآقا حسین کنار جمعی از بچهها نشسته بود و راجع به اخبار رادیو حرف میزدند. همه انگار نمیتوانستند ذوق درونشان را پنهان کنند. شاه رفت یا شاه در رفت؟ ساعت چهار عصر بود که روزنامهها تیتر «شاه رفت» را روی صفحهی اولشان زده بودند. من همراه با بچههای مسجد در خیابان اصلی داشتیم شیرینی پخش میکردیم. میدانستیم که این رفتن یعنی فرار. شاه در رفته بود و خانوادهاش را هم با خودش برده بود و این یعنی از هجوم مردمی که به دنبال آزادی و حقشان بودندترسیده بود. احمد روزنامهی «شاه رفت» را روی سینهاش چسبانده بود و با خوشحالی شربت بین مردم پخش میکرد. ما پیروز شده بودیم و این وعدهی امام خمینی بود. هیچ کجا وطن نیست بعدها در اخبار شنیدم که شاه به مصر رفته است، ولی از مصر نتوانسته به آمریکا برود و برای رفتن چند روزه به آمریکا و یا کشورهای دیگر به سختی اجازهی چندروزه میگرفته است. هیچ کجا وطنش نبود و تا مرگش بدون وطن، زندگی کرد. آخرین مصاحبهی شاه را هفتهی پیش در تلویزیون دیدم که در فرودگاه مهرآباد همراه با فرح در حال رفتن به سمت هواپیما بود. در مصاحبهاش گفته بود برای استراحت به مسافرت میرود؛ ولی او ترسیده بود و فرار کرده بود از مردمی که او را نمیخواستند. من حالا در دفتر روزنامهای کار میکنم که نام جمهوری اسلامی کنارش حک شده است و این افتخار من و امثال من است که انقلاب را با خون برادرانمان نگه داشتهایم و میدانیم افتخار فرزندان ما هم خواهد بود. | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 110 |