تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,353 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,303 |
خنده منده | ||
پوپک | ||
مقاله 3، دوره 25، بهمن (295)، بهمن 1397، صفحه 6-7 | ||
نوع مقاله: طنز | ||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22081/poopak.2019.66818 | ||
تاریخ دریافت: 25 فروردین 1398، تاریخ پذیرش: 25 فروردین 1398 | ||
اصل مقاله | ||
ماجراهای آقای خوشخیال (تنبلی) سیدناصر هاشمی همسر آقای خوشخیال دید نصف شب شده و شوهرش هنوز بیدار است. ازش پرسید: «چرا نمیخوابی؟» آقای خوشخیال جواب داد: «یه آلو خوردم، ولی حوصله ندارم برم هستهاش را بیندازم سطل زباله. منتظرم تا خودش توی دهانم تجزیه شود و از بین برود.» □ آقای خوشخیال آمد منزل دید بچههایش دارند تلویزیون نگاه میکنند، آن هم اخبار انگلیسی. خوشحال شد و رو به همسرش گفت: «میبینی خانم، بچهها آنقدر به زبان خارجی علاقهمند هستند که دارند اخبار انگلیسی نگاه میکنند.» دختر آقای خوشخیال گفت: «نه بابا، به زبان علاقه نداریم، کنترل تلویزیون افتاده پشت مبل حوصله نداریم برش داریم.» □ همسر آقای خوشخیال بچههایش را جمعه صبح زود بیدار کرد و گفت: «بچهها زودتر پاشید که تنبلی، پدرِ همه عادتهای بد است.» پسر از زیر پتو گفت: «عیبی ندارد مامان، پدر است و احترامش واجب است.» □ موقع ناهار پسر آقای خوشخیال به خواهرش گفت: «آبجی میشه بری برام آب بیاری.» خواهرش جواب داد: «شرمنده من خودم از تشنگی دارم هلاک میشم، ولی از تنبلی به جای آب دارم ماست میخورم.» □ آقای خوشخیال صبح زود داشت میرفت سرِ کار. ازش پرسیدند: «چرا اینقدر زود میری؟» جواب داد: «آخه شما نمیدانید که توی خانه نمیشود کار کرد، ولی توی اداره میشود خوابید.» □ آقای خوشخیال جورابهایش را پیدا نمیکرد. از تنبلی حوصله نداشت دنبالشان بگردد. رفت توی اینترنت سرچ کرد: «جورابهای من کو؟» □ آقای خوشخیال بعد از غذا به پسرش گفت: «این دوغ اضافی است، ببر بذار یخچال.» پسرش به خاطر اینکه از جایش بلند نشود، کل دوغ را خورد و گفت: «بفرمایید دیگه لازم نیست بره توی یخچال.» □ به آقای خوشخیال گفتند: «چرا در ماه فقط یک روز ورزش میکنی؟ همیشه ورزش نمیکنی؟» آقای خوشخیال هم که حوصلهی ورزش نداشت، جواب داد: «خب از اسمش (ورزش صبحگاهی) پیداست، باید «صبح» ورزش کرد آن هم «گاهی» نه همیشه.» □ آقای خوشخیال داشت آب هویج میریخت توی چشمش. همکارش گفت: «مرد حسابی چرا آب هویج را میریزی توی چشمت؟» آقای خوشخیال جواب داد: «تنبلی چشم دارم، دکتر گفته باید آب هویج استفاده کنم.» | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 145 |