تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,369 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,313 |
سرگذشت زنان در سینمای ایران | ||
پیام زن | ||
مقاله 16، دوره 27، بهمن و اسفند (320،321)، اسفند 1397، صفحه 50-53 | ||
نوع مقاله: گفتوگو | ||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22081/mow.2019.66997 | ||
تاریخ دریافت: 21 خرداد 1398، تاریخ پذیرش: 21 خرداد 1398 | ||
اصل مقاله | ||
تحلیل سینمای ایران از گذشته تا امروز، در گفتوگو با پروانه معصومی، بازیگر پیشکسوت کشورمان
زهره کهندل «پروانه معصومی» که دههی هفتم زندگیاش را پشت سر گذاشته و از زنان بازیگر پیشکسوت کشورمان است، پیش از انقلاب اسلامی فعالیتی جدی در سینما نداشت؛ زیرا جایگاه زنان را در فیلمهای آن دوره نمیپسندید. او سال 51 با فیلم «رگبار» بهرام بیضایی وارد سینما شد و تا سال 56، در سه فیلم دیگر هم بازی کرد. بعد از انقلاب و بهویژه از اواسط دههی شصت که جایگاه زنان در سینمای ایران پررنگتر و جدیتر شد، حضور او هم بیشتر شد؛ طوری که سال 63، بهدلیل بازی در فیلم «گلهای داوودی»، جایزهی بهترین بازیگر نقش اول زن جشنوارهی فیلم فجر را گرفت. با این بازیگر پیشکسوت، دربارهی جایگاه و وضعیت زنان بازیگر در سینمای ایران، قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی گفتوگو کردیم که مشروح آن را میخوانید.
خانم معصومی، شما از بازیگران قدیمی سینما هستید که حضورتان در فیلمهای قبل از انقلاب، کمرنگ بوده است و بعد از انقلاب، این حضور بیشتر شد؛ دلیل این کمکاری و پرکاری چه بوده است؟ بیشتر فیلمهایی که من بازی کرده بودم، برای بهدستآوردن فروش گیشه نبود؛ بلکه بهعنوان آثاری روشنفکرانه و متفاوت با سینمای آن دوران مطرح میشد تا طیف دانشجویان، طبقهی تحصیلکرده و نسل جوان موفق را جذب کند. درواقع من هیچوقت وارد دایرهی سینمای آن دوره نشده بودم و فقط با گروهی که گروه آقای بیضایی بود، کارم را ادامه دادم؛ چون همهی اعضای آن را میشناختم و فضای پشت دوربین، برای یک زن جوان که میخواست در عرصهی بازیگری فعالیت کند، سالم، خانوادگی، امن و راحت بود. آن موقع دستمزدهای بازیگران، از حالا خیلی پایینتر بود و فقط سه - چهار بازیگر بودند که دستمزد بالا میگرفتند. من هم چون بازیگری را حرفهای برای کسب درآمد نمیدیدم، فقط با گروه آقای بیضایی کار میکردم و دور از سینمای آن دوران بودم. در زمان انقلاب هم خارج از ایران بودم. تصمیم داشتم تحصیلاتم را ادامه بدهم و پسرم را ببینم که در فرانسه بود. در آن زمان، یعنی از سال ٥٧ تا ٦٢ هم، تقریباً زنان در سینمای ایران جایی نداشتند و اصلاً سینمایی هم به آن صورت نداشتیم. وقتی برگشتم، به هر حال باید منتظر پیشنهاد یک نقش مناسب میشدم که بالأخره فیلمنامهی «تاتوره» پیشنهاد شد. «آقای پوراحمد» آن موقع کارگردان جوانی بودند که تازه کار فیلمسازی را شروع کرده بودند. وقتی ایشان فیلمنامه را به من ارائه دادند، خوشم آمد از نقشی که برایم در نظر گرفته بود. شخصیت یک زن جنوبی که اتفاقاتی برایش میافتد، مقاومت میکند و روی پای خودش میایستد؛ به نظرم جذاب بود. در آن فیلم بازی کردم و این، آغازی شد برای حضور دوبارهام در سینما. جایگاه بازیگران زن در سینمای قبل از انقلاب چطور بود و چه نقشهایی به زنان بازیگر داده میشد؟ قبل از انقلاب، زنها در سینما برای فروش بیشتر گیشه حضور داشتند. من حتی شنیده بودم که قطعهای از رقصیدن خانمها را برای فیلمهای خارجی که نمیفروخته است، بین کار قرار میدادند تا بفروشد. در آن زمان، زن دستآویزی بود که فیلم گیشه داشته باشد؛ البته بازیگرانی هم داشتیم که برای خودشان حرمتی قائل بودند. من قبل از انقلاب، خیلی سینما نرفتم و حضور زیادی نداشتم؛ چون خانوادهی ما مذهبی بودند. همان زمان در یک یا دو فیلمی که دیدم، بازیگران خانم نقشهای خوبی داشتند؛ نقشهایی که نیازی به رقص و آواز نداشت؛ ولی این زن در جایگاه اصلی خودش نبود که بتواند دردی از معضلات جامعه را حل بکند. در بسیاری از فیلمهای آن دوران، شاهد بودیم که شخصیت زن در سایهی مردی تعریف میشد و کمتر شاهد زنان مستقل و قوی بودیم؟ بله؛ درست است. جایگاه زن در سینما درست نبود و تصویر از زنان جامعه، در شأن آنان نبود؛ مثلاً یک زن بدکاره را نشان میدادند که آقایی میآید و به راه راست هدایتش مینماید و با او ازدواج میکند. این تصویر هم، برای گیشه و بازگشت پول و سود سرمایهگذار بود. بعد از انقلاب چه اتفاقی برای جایگاه زن در سینما رخ داد؟ حدود دو یا سه سال بعد از انقلاب، سینما خیلی جدی گرفته نشده بود و زنان در فیلمها، تقریباً نقش حاشیهای داشتند؛ یعنی اگر میخواستند زنی را نشان دهند، لانگشات میگرفتند که بازیگر زن تشخیص داده نشود. البته بهدلیل پوشش، مشخص بود که یک بازیگر خانم بازی میکند. تا چند سال اول، حضور زنان در سینما را خیلی حرفهای و جدی نداشتیم. تا اینکه در فیلم «راه دوم» که من در آن را بازی کردم، زن در فیلم نقش پررنگی داشت که اثرگذار بود. به نظرم این فیلم، نقطهی عطفی از حضور زنان در سینمای بعد از انقلاب بود؛ چون تا قبل از این فیلم، زنان منفعل و در حاشیه نشان داده میشدند و با این فیلم، مسیر تغییر کرد و زنها در فیلمهای ایرانی، نقش محوری برعهده گرفتند. فیلم «راه دوم» نشان داد که میتوان زن بود و در فیلم هم بازی کرد. بعد از آن، خانمها در سینما باید بر هنر و تواناییشان تکیه میکردند. در این شرایط، بازیگران خانم باید براساس استعداد و توانایی در فیلمها بازی میکردند. بعد از آن بود که بازیگران درجهی یک و خوب زن، در سینمای ایران درخشیدند. آنها نشان دادند که آنچه در سینمای قبل از انقلاب از چهرهی زنان در سینما وجود داشت و معمولاً با رقص و آواز همراه بود و مردم را به همین بهانه، به سینما میکشاند، تصویر درستی نیست؛ بلکه هنر بازیگر و توانایی او در نقشآفرینی با پوشش درست و قصهای جذاب، میتواند تماشاچی را به سینما بیاورد. درواقع بعد از انقلاب، چهرهی اغواگر زن در سینما کمرنگ شد؟ میتوان گفت که نمای اغواگری زنان در سینما به صفر رسید و به هنر آنان تکیه میشد؛ هرچند اکنون چند سالیست که فقط چهرهی زنان در سینما اهمیت دارد و بازیگر زن، باید زیبا باشد. آیا بازیگری که چهرهی زیبایی ندارد، نمیتواند بازی کند؟ وقتی بازیگری درست بازی میکند، تماشاگر به عیوب چهرهاش نگاه نمیکند، بلکه از بازیاش لذت میبرد؛ اما الآن متأسفانه دوباره به دورهای رسیدهایم که چهرهی زنان بازیگر، حرف اول را میزند. به همین دلیل بسیاری از بازیگران خانم، جراحی زیبایی میکنند که همه شبیه هم میشوند و چقدر حیف است. الآن خانمهای بازیگری داریم که جراحی بینی کردهاند و بازی خوبی هم ندارند؛ در حالی که بازیگر زن دیگری داریم که جراحی زیبایی هم نداشته است و همه از بازیاش لذت میبرند. امروزه این مسئله، از معضلات سینمای ماست. طبق گفتهی شما، معیار ظاهر زیبا نمیتواند درست باشد؛ چراکه مثلاً اگر بازیگری قرار است نقش یک زن روستایی را بازی کند، چهرهی عملشده دیگر ملاحت چهرهی واقعی یک زن را ندارد. به نظر شما چقدر نقش زنان در فیلمهای سینمایی، به زنان واقعی جامعه نزدیک هستند؟ حرفی که میگویم، ممکن است به برخی از بازیگران بربخورد. جدا از بازیگران زن درجهیک و خوبی که داریم و بازیهایشان در فیلم و سریالها، برای امثال من کلاس درس است تا از آنها چیزهایی بیاموزم، بهصورت کلی باید گفت که امروز، وضعیت بازیگران زن در سینما خوب نیست. به یاد دارم چند سال از انقلاب گذشته بود که در مصاحبهای، خبرنگار ازمن پرسید، اگر دختر داشتید در شرایط قبل از انقلاب، اجازه میدادید که برود در سینما، فیلم بازی کند؛ گفتم نه! موضوعی که شاید چند سال بعد از انقلاب، هیچ مشکلی با آن نداشتم. اگر امروز دوباره این سؤال را از من بپرسند، میگویم که اصلاً نمیگذارم پایش را در سینما بگذارد؛ چون همهچیز رابطهای شده است. جای تعجب است که برخی از بازیگران در نهایت بدبازیکردن، نقشهای مهمی برعهده دارند. آیا این اتفاق، غیر از نتیجهی یک رابطه یا سفارششده از سوی تهیهکننده یا دوست و آشنا میتواند باشد؟ اکنون برای بسیاری، دیگر اهمیت ندارد که خانمی میتواند بازی کند یا خیر. در صورتی که همه چیز به زیبایی چهره نیست؛ چون فن بیان، لحن کلام، حالت و رفتارهای و انتقال حس به مخاطب، از معیارهای مهم در بازیگریست. به نظر شما دلیل این مسئله چیست؟ به نظرم زندگی هر کسی به خودش مربوط است؛ اما کشور ما، کشوری اسلامیست و در ظاهر، باید حداقلهای عرفی و شرعی را رعایت کنیم. ما میتوانیم در خانهی خودمان، هر کاری خواستیم بکنیم؛ ولی زمانی که در فضای عمومی یا سر کار هستیم و از بیرون دیده میشویم، باید ملاحظه کنیم. سینما مثل اتاقک شیشهایست و ما از همه طرف دیده میشویم؛ پس نمیتوانیم هر کاری دلمان خواست انجام دهیم و جوری باشیم که مورد تأیید جامعه نیست. نکته اینجاست که بازیگر خانمی در فیلمی بازی میکند که نقش دختر یا زنی بسیار مقید و محجبه را دارد؛ اما مردم در صفحهی مجازیاش، عکسهای مدلینگ او را میبینند. دلیل این فریادزدن برای نمایش و این تناقضها، در برخی از بازیگران زن چیست؟ من خیلی فضای مجازی را دنبال نمیکنم؛ اما چنین اخباری را از روزنامهها پیگیری میکنم. خانمی که نقش یک دختر چادری مذهبی را بازی میکند و در زندگی شخصیاش غیر از این است، دلش میخواهد در فضای مجازی، نشان دهد که من آن دختر چادری و مذهبی نیستم و اتفاقاً خیلی آزادم؛ اینها اصلاً خوب نیست! برای من جای تعجب است که چرا چنین کاری میکنند؛ در حالی که ما در جامعهای اسلامی زندگی میکنیم و طبیعتاً لزومی ندارد که کسی خود را جور دیگری عرضه کند. در صورتی که ممکن است ایجاد این حواشی، به حرفهی بازیگری آنان هم صدمه بزند! بله؛ صددرصد به حرفهی ایشان صدمه میزند. قوانین کشور ما اسلامیست و نیازی نیست که بازیگران، از زندگی شخصیشان در فضای مجازی پردهبرداری کنند. بعد از انقلاب، شاهد نقشهایی همچون همسران و مادران شهدا در سینمای ایران هستیم که الگوی صبر و مقاومت هستند. ایجاد این فرصت برای نقش آفرینی زنان را چطور بررسی میکنید؟ نقش مادران و همسران شهید و زنان جانباز و ایثارگر، با رویداد هشت سال دفاع مقدس به وجود آمدند. با توجه به چنین حماسهی بزرگی که ما داشتیم، به نظرم آن طور که باید و شاید به این شخصیتها پرداخته نشده است و باید بیشتر توجه شود. بایستی جایگاه مادران و همسران شهدا و زنان جانباز را احیا کنیم و به جامعه بشناسانیم؛ چون دربارهی آنها خیلی کمکاری صورت گرفته است. به برکت کتابهای خاطرات تاریخ شفاهی، این جایگاه بهتر معرفی شده است و به نظرم از دل هر کدام از این کتابها، ده تا فیلم سینمایی بیرون میآید. زنان ما در جریان دفاع مقدس و تظاهرات قبل از انقلاب، نشان دادهاند که چه جایگاهی داشتند. ما زنانی قوی داریم و به نظرم خیلی کم به آنها پرداخته شده است. از دههی هشتاد نیز، موضوعاتی در سینما باب شد و تصویر زنانی نشان داده شد که به آنها خیانت شده بود یا آنان به همسرانشان خیانت میکردند. این تصویر لازم بود؛ اما بعد از مدتی، بسیار کلیشهای شد و تصویری یکطرفه از زن را به نمایش گذاشت. نظر شما در این باره چیست؟ البته این فیلمها هم، روشنگری میکنند تا زنان راه درست را انتخاب کنند؛ ولی در کنار آن، نمایش چهرهی زنان قوی هم نباید فراموش شود؛ مادرانی که ایستادگی کردند، بهویژه مادران شهدا. قابل ستایش است زنی که چهار فرزندش را برای دفاع از جان و مال مردم، تقدیم خاک ایران میکند. چطور میتوان از آنها قدردانی کرد؛ جز اینکه زندگیشان را به تصویر بکشیم تا در تاریخ بمانند. اگر اینها را ثبت و ضبط نکنیم، از یاد میروند. نسل سوم بعد از انقلاب، نمیداند که جنگ چه بوده و آن روزها چه بر سر ما آمده است. چه بر سر مردم خرمشهر آمده است که طی چند روز، همهی زندگیشان را از دست دادند. اگر اینها منعکس نشود، چند سال بعد به کلی از یادها میرود. فراموشی اینها، یعنی پایمالشدن خون پاک شهدا. اگر نتوانیم آرمانهای شهدا را پاس بداریم، هیچیم.
ستون نگاهی به نقشهای ماندگار بازیگران زن در سینمای ایران سوسن تسلیمی نام فیلم: باشو غریبهی کوچک این بازیگر، ماندگارترین بازیهایش را در فیلمهای «بهرام بیضایی» داشت و «باشو غریبهی کوچک»، یکی از همین فیلمهاست که در سال 1364 تولید شد. «سوسن تسلیمی»، شاید از معدود بازیگران زن ایرانی باشد که نقشهای متفاوتی را ایفا کرده است؛ از زنان روستایی در فیلمهای «باشو غریبهی کوچک» و «مادیان» گرفته، تا نقشهایی اسطورهای، تاریخی و مرموز در «طلسم»، «چریکهی تارا» و «مرگ یزدگرد». او در فیلم باشو غریبهی کوچک، نقشی ماندگار و متفاوت از خود بهجا گذاشت که بخش زیادی از ماندگارشدن فیلم، بهخاطر بازی تسلیمی بوده است.
نیکی کریمی نام فیلم: پری «پری»، نام فیلمیست به کارگردانی و نویسندگی «داریوش مهرجویی»؛ ساختهشده در سال ۱۳۷۳. فیلم، قصهی دختری جوان و دانشجوی رشتهی ادبیات است که با خواندن کتاب سبز کوچکی دربارهی سلوک عارف گمنامی در قرن پنجم، دچار تحولات فکری میشود. کتاب به برادر بزرگترِ پری تعلق دارد که در حادثهی آتشسوزی کلبهاش درگذشته است. پری برادرِ دیگری نیز دارد که میکوشد او را از پریشانی برهاند. «نیکی کریمی» جوان در این فیلم، بازی ماندگار و خوبی از خود بهجا میگذارد.
لیلاحاتمی نام فیلم: لیلا نقش «لیلا» در کارنامهی هنری «لیلا حاتمی»، چون نگینی میدرخشد و شمایل یک زن اصیل و باگذشت ایرانی، بهخوبی در این درام زنمحور «مهرجویی»، در قامت کاراکتر لیلا بازنمایی شده است و این امر، بهعنوان تابعی از بازی خوب حاتمی، نقش را همچنان در نمونههای اینچنینی، دارای اهمیت میکند. احساسات و حالات درونی متفاوت یک زن در این فیلم، چنان با بازی خوب بازیگرش عجین شده است که نشان میدهد لیلا حاتمی، از تمامی آموختههای سینمایی در مکتب پدرش، بهترین بهره را در راستای جانبخشی بر نقشی ویژه، در سینمای مهرجویی به کار گرفته است. فاطمه معتمدآریا نام فیلم: گیلانه شاید بتوان «گیلانه» را یکی از ماندگارترین نقشهای زن در سینمای پس از انقلاب دانست. «فاطمه معتمدآریا» که از پرکارترین بازیگران زن در سینمای انقلاب اسلامیست، با بازی در نقش «گیلانه» که مادر جانباز است، خود را در چالشی مهم قرار میدهد و بهواقع، چه کسی بهتر از او توانسته است که مصائب مادر یک جانباز را برایمان تصویر کند؟ تفاوت سن، فیزیک و لهجهی کاراکتر با بازیگر، تواناییهای معتمدآریا را به چالشی عمیق کشید. تنها بخشی از این تفاوتها، میتواند به کمک گریم، وسایل جانبی و حتی تکنیکهای بازیگری، حاصل شود و بخش عمدهی آن برعهدهی بازیگر است که معتمدآریا با توانمندی خودش در نقشآفرینی، توانست گیلانه را ماندگار کند.
گلاب آدینه نام فیلم: مهمان مامان «گلاب آدینه» در نقش «عفت»، در فیلم «مهمان مامان»، نمونهای برجسته از یک زن ایرانی را به تصویر میکشد که دغدغهی پذیرایی آبرومند از خواهرزاده و تازهعروسش را دارد؛ اما نه وسیله مناسب پذیرایی دارد و نه پولی که با آن تدارک یک مهمانی جمعوجور را ببیند. اینجاست که همیاری همسایهها به کمکش میآید و آن شور و علاقهای که گلاب آدینه در سکانس پخت غذا از خود نشان میدهد و نفس بلندی که پس از طی تنش و استرس درونی در کنار سفرهی مفصلش برای خواهرزاده میکشد، تصویری همدلیبرانگیز از این نقش را در خاطرهها ماندگار میکند. | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 179 |