تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,263 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,170 |
مادرِ پدرش | ||
سلام بچه ها | ||
مقاله 2، دوره 29، بهمن (347)، بهمن 1397، صفحه 4-5 | ||
نوع مقاله: سرمقاله | ||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22081/hk.2019.67032 | ||
تاریخ دریافت: 03 تیر 1398، تاریخ پذیرش: 03 تیر 1398 | ||
اصل مقاله | ||
سرمقاله (به مناسبت وفات حضرت فاطمه(س)) هست و نیست خواستم از «بوسوئه» تقلید کنم، خطیب نامور فرانسه که روزی در مجلسی با حضور لویی، از «مریم» سخن میگفت، گفت: «1700 سال است که همهی سخنوران عالم دربارهی مریم داد سخن دادهاند. 1700سال است که همهی فیلسوفان و متفکران ملتها در شرق و غرب، ارزشهای مریم را بیان کردهاند. 1700سال است که شاعران جهان در ستایش مریم همهی ذوق و قدرت خلاقانهیشان را به کار گرفتهاند. 1700سال است که همهی هنرمندان، چهرهنگاران، پیکرسازان بشر، در نشان دادن سیما و حالات مریم، هنرمندیهایی اعجازگر کردهاند؛ اما مجموعهی گفتهها، اندیشهها، کوششها و هنرمندیهای همه در طول این قرنهای بسیار، به اندازهی این کلمه نتوانستهاند عظمتهای مریم را باز گویند که: «مریم، مادر عیسی است». و من خواستم با چنین شیوهای از فاطمه بگویم. باز درماندم: خواستم بگویم: فاطمه دختر خدیجهی بزرگ است. دیدم فاطمه نیست. خواستم بگویم که: فاطمه دختر محمد(ص) است. دیدم که فاطمه نیست. خواستم بگویم که: فاطمه همسر علی است. دیدم که فاطمه نیست. خواستم بگویم که: فاطمه مادر حسین است. دیدم که فاطمه نیست. خواستم بگویم که: فاطمه مادر زینب است. باز دیدم که فاطمه نیست. نه، اینها همه هست و این همه فاطمه نیست. فاطمه، فاطمه است. فاطمه، فاطمه است- دکتر علی شریعتی وفات دردناک در واقع گذشته از قرآن که کلام خدا بود، پیغمبر یک یادگار بزرگ دیگر در بین پیروان خویش باقى گذاشت: خاندان خویش. البته در هنگام وفات، یگانه فرزندىکه از او ماند دخترش بود: فاطمه. که در خانهی پسر عمش على(ع) بود و از او فرزندان داشت... پدرش او را «اُمَّ ابیها» مىخواند، از محبتى که به او داشت. فاطمه(س) هم پدر را به حد پرستش دوست مىداشت و در همه کارى خشنودى او را مىجست. زنى بود صبور و پرکار. در نگهداشت خانه و پرورش فرزند حوصلهای تمام داشت. فقر و بىبرگى را که در سالهاى نخستین در خانهی شوهر داشت با صبر و شکیبایى هموار مىکرد. با گرفتاریهایى که در خانه داشت از پارسایى، بیشتر اوقاتش در نماز و روزه مىگذشت. همچنین در زیارت قبور و در دستگیرى محتاجان. لاغر و نازکاندام بود. راه رفتنش به پیغمبر مىمانست و سخن گفتنش نیز. لیکن بر خلاف پندار عیبجویان نه بیمارگونه بود و نه دائم در حال گریه. اگر روایتهایى هست که از ناتوانى و نالانى او حاکى است در واقع حال او را در هنگام رنجورىِ پایان عمر نشان مىدهد. دو بار سفر کردنش به مکه، چند بار فرزند زادنش به علاوهی سختیهایى که در کارهاى خانه تحمل مىکرد نشان مىدهد که بنیهاى سالم داشت. در کودکى به پدرش علاقهاى شدید مىورزید. در مکه از مرگ مادرش رنج بسیار برد و از جفایى که مشرکان در حق پدرش مىکردند چندین بار در تاب شد. در مدینه بعد از واقعهی احد به پرستارى و تیمار پدر مىپرداخت. به سر قبر شهیدان مسلمان مىرفت و براى آنها دعا مىکرد. در رنجورى پدر رنج بسیار برد و مکرر از بیتابى گریست. یک بار گویند پیغمبر در این حال در گوش او چیزىگفت و فاطمه(س) به تلخى گریه کرد. بعد چیزى دیگر گفت و وى لبخند زد. گفتهاند اول بار پیغمبر وى را از مرگ خویش خبر داد و او از نومیدى گریست. بعد وى را مژدهاى داده بود به دیدار، و او از شادى تبسم کرده بود؛ اما وفات پدر براى فاطمه(س) خیلى بیش از آنچه انتظار مىرفت دردناک شد. بامداد اسلام- عبدالحسین زرینکوب | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 110 |