تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,310 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,249 |
خوابِ مامانپیشی | ||
سنجاقک | ||
مقاله 10، دوره 15، اسفند (168)، اسفند 1397، صفحه 20-21 | ||
نوع مقاله: داستان | ||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22081/sn.2019.67061 | ||
تاریخ دریافت: 04 تیر 1398، تاریخ پذیرش: 04 تیر 1398 | ||
اصل مقاله | ||
مریم عاطفی خانمپیشی به نینیهایش نگاه کرد. نینیها میومیو میکردند. خانمپیشی با خودش گفت: «یک مامان خوب چه کار میکند؟» بعد کمی دُمش را اینور و اونور تاب داد. یکهو گفت: «آهان، فهمیدم! باید به بچّههایم شیر بدهم.» بچّهها حسابی شیر خوردند. باز میومیو کردند. مامانپیشی گفت: «یک مامان خوب باز چه کار میکند؟» دُمش را اینور و اونور تاب داد و گفت: «آهان، فهمیدم! باید لیسشان بزنم.» امّا باز میومیو کردند. مامانپیشی گفت: «یک مامان خوب دیگر چه کار میکند؟» دُمش را تکان تکان داد و گفت: «آهان، فهمیدم! باید با آنها بازی کنم.» یکی از نینیها روی کلّهاش سوار شد. یکی دُم مامانپیشی را کشید. یکی صورت خانمپیشی را کشید. خانمپیشی باز فکر کرد یک مامان خوب چه کار میکند؛ امّا دید بچّهگربهها هر کدام یک گوشه خوابیدهاند. خانمپیشی میو کرد و دُمش را تکان داد و گفت: «یک مامان خوب این وقتها چیکار میکند؟» شکمش قار و قور کرد. گفت: «آهان! بروم غذا بخورم و زودی برگردم پیش بچّههایم!» وقتی از جایش بلند شد، اینور و اونورش را نگاه کرد. دید پنجتا بچّه ندارد. چهارتا هم ندارد. اصلاً بچّه ندارد! آخه خانمپیشی خواب دیده بود. خانمپیشی دُمش را تکان داد و گفت: «یک پیشی خوب که خواب دیده مامان شده، چیکار میکند؟» گفت: «اوّل بروم غذا بخورم و زود برگردم تا نینیهای شیطون به خواب یک پیشی دیگر نروند!» | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 92 |