تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,387 |
تعداد مقالات | 34,316 |
تعداد مشاهده مقاله | 12,993,120 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,705,350 |
مقایسه هستیشناسی ملاصدرا و روی بَسکار با تاکید بر نقش مفهوم «غیب» | ||
اسلام و مطالعات اجتماعی | ||
مقاله 2، دوره 6، شماره 4 (پیاپی 24)، فروردین 1398، صفحه 34-56 اصل مقاله (861.16 K) | ||
نوع مقاله: علمی ـ پژوهشی | ||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22081/jiss.2019.67069 | ||
نویسندگان | ||
عماد افروغ1؛ فاطمه عبداله آبادی کهن (نویسنده مسئول)* 2 | ||
1استاد دانشگاه | ||
2دانشجوی دکتری رشته فلسفه علوم اجتماعی دانشگاه باقرالعلوم(ع) (نویسنده مسئول) | ||
تاریخ دریافت: 12 تیر 1398، تاریخ پذیرش: 12 تیر 1398 | ||
چکیده | ||
رئالیسم انتقادی، نحلهی نسبتا نوظهوری است که دو ادعای مهم دارد: ابتدا، اینکه جهان خارج، مستقل از ما وجود دارد و دوم، اینکه معرفت به این جهان، آنگونه که هست، امکانپذیر است. روی بَسکار (Roy Bhaskar) - برجستهترین اندیشمند این جریان - در نظریهپردازیهای خود سهم بسیاری برای هستیشناسی قائل است. پرسش اولیه ایشان، این است که جهان چگونه باید باشد تا معرفت ما از آن ممکن شود؟ پاسخی که به این پرسش میدهد، هستیشناسی لایهبندیشدهای را در برابر دیدگان به تصویر میکشد که شامل سهلایه: تجربی، بالفعل و واقعی است. این نوع هستیشناسی، علاوه بر دیدگاه او در باب وجود ضرورت و مکانیسمهای علّی و نیز طرح مفهوم غیب در نظریهی دیالکتیک وی، شباهتهایی را با هستیشناسی تشکیکی ملاصدرا مبتنی بر اصالت وجود بهوجود میآورد و این سوال در ذهن ایجاد میشود که این دو هستیشناسی چه تفاوتهایی با یکدیگر دارند؟ این مقاله با روش توصیفی - تحلیلی، مقایسهای را بین هستیشناسی این دو متفکر انجام داده و نشان میدهد؛ اگرچه بَسکار در هستیشناسی لایهبندیشدهی خود با باور به وجود ضرورت و مکانیسمهای علّی از محسوسات فراتر رفته ولی هستیشناسی وی در نظام اندیشهی صدرایی در لایهی ماده بوده و قائل به امر مجرد نیست و مفهوم غیاب در هستیشناسی هر یک از این دو اندیشمند، اگرچه معنایی نزدیک پیدا میکند، ولی متفاوت است. | ||
کلیدواژهها | ||
صدرا؛ بَسکار؛ هستیشناسی؛ رئالیسم انتقادی؛ غیاب | ||
عنوان مقاله [English] | ||
Comparison of Mulla Sadra and Roy Bhaskar Ontology: With the Emphasis on the Role of the Concept of ‘Unseen’ | ||
نویسندگان [English] | ||
Emad Afrough1؛ fateme abdollahabadi2 | ||
1bagherololum Univercity | ||
2PhD Student of Philosophy of Social Sciences, Baqir al-Olum University (Corresponding Author) | ||
چکیده [English] | ||
Critical realism is a relatively novel approach that has two important claims: first, the outer world exists independently of us, and secondly, knowledge of this world, as it is, is possible. Roy Bhaskar, who is the most prominent thinker of this approach, appreciates a great contribution for ontology in his theorizing. His first question is how the world should be so that our knowledge of it becomes possible? The answer to this question depicts a layered ontology in front of the eyes, which includes three levels of empirical, actual, and real. In addition to his view of the existence of necessity and causal mechanisms, as well as introducing the concept of the unclean in his dialectical theory, this ontology reveals similarities between his ontology and the ontology of Mulla Sadra based on the originality of existence, and this question arises in the mind as to which differences exist between these two ontologies. Utilizing a descriptive-analytic method, this paper draws a comparison between the ontology of these two thinkers and shows that although Bhaskar, in his layered ontology, has been exceeded perceptible things by his belief in the existence of necessities and causal mechanisms, his ontology is in the material layer in the system of Sadraian thought. And he does not believe in an immaterial thing, and although it is close in meaning, the notion of unseen is different in the ontology of each of these two thinkers. | ||
کلیدواژهها [English] | ||
Mulla Sadra, ontology, critical realism, the unseen | ||
مراجع | ||
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 623 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 410 |