| تعداد نشریات | 54 |
| تعداد شمارهها | 2,551 |
| تعداد مقالات | 36,131 |
| تعداد مشاهده مقاله | 16,181,635 |
| تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 7,334,748 |
کی می آید بازی؟ | ||
| سنجاقک | ||
| مقاله 11، دوره 16، فروردین -مسلسل169-1398، فروردین 1398، صفحه 22-23 | ||
| نوع مقاله: داستان | ||
| شناسه دیجیتال (DOI): 10.22081/sn.2019.67143 | ||
| تاریخ دریافت: 19 مرداد 1398، تاریخ پذیرش: 19 مرداد 1398 | ||
| اصل مقاله | ||
|
معصومهسادات میرغنی سفرهی هفتسین پهن بود. سنجدک از داخل کاسه بیرون پرید. گفت: «کی میآید بازی؟» سیب سرخ گفت: «هنوز که عید نشده. بگذار بخوابیم!» سیر گفت: «من که نمیتوانم بیایم بازی.» سکّه گفت: «من تازه خودم را تمیز کردهام. اگر بازی کنم، کثیف میشوم.» سنجدک اطرافش را خوب نگاه کرد. مموشی را دید. کنار ظرف آجیل نشسته بود. سنجدک جلو رفت و گفت: «میآیی بازی؟» مموشی با تعجّب گفت: «تو ریزه میزه، بازی بلد هستی؟» سنجدک پرید بغل سبزهخانم. موهای سبزش را جلو و عقب برد. آهنگ زد و شعر خواند. مموشی هورا کشید. سنجدک توی دلِ سفره قل خورد و قل خورد. مموشی گفت: «تا حالا توپ سنجدی نداشتهام.» سنجدک گفت: «من هم تا حالا دوست موشی نداشتهام.» سنجدک توی دست مموشی پرید. بالا رفت و پایین آمد. چرخید و چرخید. دست زد و شعر خواند. مموشی جیرجیرجیر خندید. سیب چشمش را باز کرد. سیر دامنش را تکان داد. سکّه گفت: «وای! کی عید شد؟» سیر، سیب و سکّه از ظرفهایشان بیرون آمدند. گفتند: «ما هم بازی؟» سنجدک دستش را دراز کرد. دستهایش را محکم گرفتند. دور سفره چرخیدند و «عید شما مبارک» خواندند. | ||
|
آمار تعداد مشاهده مقاله: 100 |
||