تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,143 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,059 |
معرفی فیلمهای جشنوارهی فیلم فجر 37 | ||
پیام زن | ||
مقاله 7، دوره 28، فروردین (322)، فروردین 1398، صفحه 28-35 | ||
نوع مقاله: نگاه | ||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22081/mow.2019.67265 | ||
تاریخ دریافت: 28 شهریور 1398، تاریخ پذیرش: 28 شهریور 1398 | ||
اصل مقاله | ||
تدوین فاطمه جوادی آشفتگی (فریدون جیرانی) «فریدون جیرانی»، کارگردان نامآشنای سینمای ایران، پس از تجربهی متفاوت کارگردانی فیلم سینمایی «خفهگی» اینبار سراغ اثری با نامی همخانواده، یعنی «آشفتهگی» رفته است. «بهرام رادان»، بازیگر مطرح سینمای ایران، نقش اول این اثر سینمایی را ایفا میکند. این فیلم اولین همکاری بهرام رادان با جیرانیست و این بازیگر سینما در آشفتگی، در نقشی بسیار متفاوت جلوی دوربین رفته است. روایت فیلم، دربارهی دو برادر دوقلو بهنامهای «بردیا» و «باربد» است که نقش هر دو را بهرام رادان بازی میکند. بردیا و باربد از دوران کودکی، در هر مسیری در انتخابها و شیوهی زندگی، در رقابت بودند. باربد، نویسندهای ناموفق است و بردیا، صاحب شرکتیست و موقعیت مالی خوبی دارد. بردیا و باربد چهار سالیست با هم رابطه ندارند و پس از چهار سال، همدیگر را ملاقات میکنند و... . ایدهی اصلی (آزیتا موگویی) «ایران» و «اسپانیا»، برای راهاندازی یک پروژهی بزرگ در «جزیرهی هندورابی» در جنوب ایران به توافق رسیدهاند و شرکتها و افراد بسیاری، به طمع برندهشدن در مناقصهای به این مناسبت شرکت کردهاند. مهندس «سعید پارسا (با بازی بهرام رادان)» که چندسالیست از همسرش «رؤیا عضدی (با بازی مریلا زارعی)» جدا شده، رئیس یکی از شرکتهای حاضر در مناقصه است. دیگران نیز با اهداف متفاوت، سعی در برندهشدن در این مناقصهی سرنوشتساز را دارند. رسیدن به موفقیت برای آدمهای این قصه، به پیچیدگیهایی در روایت آن منجر میشود. بعد از مواجهشدن با پدیدهای بهنام «تئاتر لاکچری»، به نظر میرسد با پدیدهی تازهای بهنام «فیلم لاکچری» هم مواجه هستیم. ایدهی اصلی، شاید به لحاظ سینمایی چیزی برای عرضه نداشته باشد؛ اما از این منظر که میکوشد با نشاندادن مکانها، لباسها، ماشینها و خانههایی که نود درصد تماشاگران فیلم امکان استفاده از آنها را ندارند، فیلمی بسازد که مخاطب را جلب کند، بهشدت قابل بررسیست. بنفشهی آفریقایی (مونا زندی حقیقی) «شکوه»، همراه همسر دومش «رضا» تصمیم میگیرند «فریدون»، همسر سابق او را که از سوی فرزندان به خانهی سالمندان سپرده شده است، به خانهی خود بیاورند. این تصمیم، اتفاقات جدیدی را در زندگی هر سه نفر رقم میزند. این، داستان کلی فیلم «بنفشهی آفریقایی»، آخرین ساختهی «مونا زندی»ست که در سیوهفتمین جشنوارهی فیلم فجر به نمایش درآمده است. بنفشهی آفریقایی، موضوع بهشدت ملتهبی دارد؛ از آن موضوعهایی که میتواند حساسیت قشر سنتی جامعهی ایران را برانگیزد و این شبهه را در ذهن آنها ایجاد کند که فیلم، قصد دارد یک منکر را رواج دهد. در همین ایام جشنواره، برخی به این فیلم انگ «بیغیرتی» زدهاند؛ همین موضوع نشان میدهد که خلاصهی داستان و موضوع اصلی آن، چقدر حساسیتبرانگیز است. مشخص است کارگردان فیلم هم که بیشتر از هر کس دیگری این حساسیتها را درک کرده است، به همین دلیل در پرداختن به این موضوع محافظهکاری به خرج داده و باعث شده است که فیلم، نه یک درام ملتهب اجتماعی باشد و نه یک ملودرام عاشقانه با نگاه انسانی. او برای اینکه بتواند فیلمش را از گزند تیغ تیز ممیزی دور نگهدارد، چنان خنثی با چنین داستان ملتهبی مواجه شده که همهی خاصیت فیلم از بین رفته است. ۲۳ نفر (مهدی جعفری) «۲۳ نفر»، داستان گروهی از نوجوانان ایرانی بین ۱۳ تا ۱۷ سال است که در جریان جنگ ایران و عراق در سال ۶۱ و در مرحلهی مقدماتی عملیات بیت المقدس به اسارت نیروهای عراقی درآمدهاند. صدام حسین پس از آگاهی از این موضوع و شکست در خرمشهر، سعی میکند به بهانهی اینکه آنان بهزور به جنگ فرستاده شدند، از این ماجرا سوءاستفاده و به نفع خود بهرهبرداری تبلیغاتی کند. «مهدی جعفری» با سابقهی مستندسازی و مدیریت فیلمبرداری در سینمای ایران، کارگردانی «23 نفر» را با حمایت مالی «سازمان رسانهای اوج» و تهیهکنندگی «مجتبی فرآورده» برعهده گرفت؛ فیلمی که در اهمیت پرداختن به سوژه و داستان آن، همین بس که سردار «قاسم سلیمانی» در اولین روز فیلمبرداری، در پشت صحنهی آن حاضر شد و فیلم با حضور و رهنمودهای او کلید خورد. پالتو شتری (مهدی علیمیرزایی) «علیمیرزایی»، بیشتر بابت نوشتن فیلمنامهی آثاری چون «گشت ارشاد» و «در مدت معلوم» شناخته شده است؛ گرچه پیش از این، چند تلهفیلم را هم کارگردانی کرده است. «پالتو شتری»، اولین فیلم بلند سینمایی علیمیرزاییست و از فیلمهاییست که از بخش نگاه نو، به بخش اصلی راه پیدا کردهاند. پالتو شتری، داستان دو دوست به اسمهای «کوهیار کهندژ» و «فرید» است که اولی دانشجوی دکترای فلسفه و دومی دیپلم ردیست، مطالعهی فراوانی دارد و در کلاسهای مستمع آزاد دانشگاه هم مینشیند. کوهیار، نویسنده هم هست و بهتازگی، جایزهی ادبی هم برده است و از این بابت، به خودش میبالد و این موضوع را دائم بر سر فرید و اطرافیانش میزند. رفتار و منش کوهیار، بسیار عجیب و غریب است و از همه عجیبتر، منش ضدزن بودن اوست. کوهیار عاشق نیچه است و تا حد زیادی، باورهای او دربارهی زنان رویش اثر گذاشته است و آنان را بهمثابه برده میبیند و همین موضوع، باعث شده است که بسیاری از اطرافیانش از وی آزردهخاطر شوند؛ تا اینکه... تیغ و ترمه (کیومرث پوراحمد) «پوراحمد»، این فیلم را از داستان یک رمان با نام «کی از این چرخوفلک پیاده میشوم؟» ساخته است. «ترمه»، دختر 26سالهایست که با عموی خود زندگی میکند؛ اما با آمدن مادرش از خارج، اتفاقاتی رخ میدهد و رازی نمایان میشود. او در کودکی، پدرش را از دست داده و مادرش نیز، اندکی بعد ترکش کرده است. جمشیدیه (یلدا جبلی) «جمشیدیه»، درامی اجتماعی در ژانر دادگاهیست که تم اصلی آن همانند فیلم «یلدا»، دربارهی خشونت، بخشش و قصاص است. «ترانه» و «امیر»، در شب تولد امیر درگیر حادثهای میشوند و برای کشف حقایق نهفته در دل حادثه، وارد مسیر پیچیدهای میشوند که هرچه در آن پیش میروند، امکان بازگشتشان کمتر میشود. بازیگران: سارا بهرامی، حامد کمیلی، کیومرث پوراحمد، پانتهآ پناهیها، سعید چنگیزیان، ستاره پسیانی و بهرام عظیمی. خون خدا (مرتضیعلی عباسمیرزایی) «خون خدا»، دومین فیلم بلند سینمایی «مرتضیعلی عباسمیرزایی» و یک درام اجتماعیست که فیلمبرداری آن در تهران انجام شده است. «علی»، کارتن خوابیست که دورانِ نقاهت ترک اعتیادش در خیابانها، مصادف شده است با دههی اول محرم. او شب عاشورا در جعبهی غذای نذری که برایش آوردهاند، پاکتی آغشته به خون مییابد. فیلم خون خدا، در سه پرده خلاصه میشود که رکن پایهی آن، پردهی میانیست وپردههای اول و پایان، بُرشیست از قبل و بعد یک کابوس. پردهی دوم، معرفی شخصیت اصلی و حال، گذشته و امروزش است و البته حیاتی که آن را باخته است و به ازای باختههایش، برگ برندهای (چک)، به نگاه و التفاتی در دست دارد. در خونگاه (سیاوش اسعدی) «در خونگاه»، اولین فیلمیست که از «سیاوش اسعدی» میبینم. او فیلمش را به «مسعود کیمیایی» تقدیم کرده است و نشانههایی از سینمای کیمیایی، مثل جغرافیا، رابطهی آدمها با یکدیگر و دیالوگها در آن دیده میشود در این فیلم «رضا» با بازی «امین حیایی»، پس از هشت سال کارکردن از ژاپن برمیگردد؛ سال 1370، محلهی در خونگاه و خانوادهی فقیر و آشفته. رضا از ژاپن پول زیادی فرستاده است و حالا با زخمهایی بر جسم و روح برگشته است که با آنها خانه و محله را بسازد، آقایی کند و میخواهد ارباب باشد. برادر دوقلوی رضا (مهدی)، جزء مفقودان جنگ است و سه سال پس از پایان جنگ، هنوز خبری از او نیست. او که میآید، همهچیز دگرگون میشود. رضا دنبال پولهایش است و انگار اتفاقی برای آنها افتاده است که تا پایان فیلم، یکییکی رازهای مگو فاش میشود. سال دوم دانشکدهی من (رسول صدرعاملی) «سال دوم دانشکدهی من» به کارگردانی «رسول صدرعاملی» که پس از نه سال، فیلمی تازه در سینما ساخته است و نظریات متفاوتی درباره آن مطرح میشود. برخی، آن را فیلمی تعبیر کردهاند که توانسته است، فیلمساز را به دوران خوب فیلمسازیاش بازگرداند و برخی ابراز نارضایتی میکنند. این فیلم، همانند چند فیلم دیگر صدر عاملی که دختران شخصیت اصلی آن هستند، به ماجرای دو دختری میپردازد که متولد دههی هفتادند و دوستی و وفاداری عمیقی بین آنها وجود دارد؛ اما اتفاقی سبب میشود که یکی از آنان میان احساس و وجدانش، مجبور به انتخاب باشد. درنهایت به گفتهی صدرعاملی، داستانی نه از خیانت، بلکه از وفاداری عشق و انسانیت در این فیلم میبینیم. سرخپوست (نیما جاویدی) فیلم «سرخپوست»، جدیدترین ساختهی «نیما جاویدی»ست که پیش از این، فیلم سینمایی «ملبورن» را در سینماها روی پرده برده بود. سرخپوست که به نظر فیلمی اجتماعیست، روایت تخلیهی زندانی در جنوب کشور، بهدلیل همجواری با یک فرودگاه است. در این فیلم رئیس زندان، «سرگرد نعمت جاهد» با مأمورانش مشغول انتقال زندانیان به زندان جدید هستند که اتفاقی رخ میدهد و تعلیق داستان از همین نقطه شروع میشود. این اثر که در دههی چهل روایت میشود، با بازی «نوید محمدزاده»، «پریناز ایزدیار»، «ستاره پسیانی»، «آتیلا پسیانی»، «مانی حقیقی» و «حبیب رضایی» جلوی دوربین رفته است. «محمدصادق رنجکشان»، سرمایهگذار جنجالی این روزهای سینما نیز، سرمایهگذاری این فیلم را برعهده داشته است. سمفونی نهم (محمدرضا هنرمند) «سمفونی نهم»، آخرین فیلم «محمدرضا هنرمند»، فیلمساز نامآشنای سینمای ایران است که بعد از مدتها دوری، او را به سینما بازگردانده است. هنرمند که قبلاً در آثاری، چون «مومیایی ۳»، «دزد عروسکها» و «مرد عوضی»، روایتی طنز با چاشنی فانتزی را ارائه داده بود، با «سمفونی نهم»، یکراست سراغ فضایی فانتزی و نیمهسورئال رفته است که اتفاقاً بارقههایی از طنز هم در روایت آن پیدا میشود. داستان فیلم سمفونی نهم، مضمونی عرفانی دارد و دربارهی پزشکی جراح بهنام «راحیل» است که برای انجام تنها خواستهی همسرش، با مرد مرموزی ملاقات میکند و سرنوشتش را برای همیشه تغییر میدهد. در خلاصهی رسمی داستان این فیلم، آمده است که شاید عاشقشدن، آخرین فرصت هر کسی برای آدمبودن است؛ شما هم موافقید؟ شبی که ماه کامل شد (نرگس آبیار) «شبی که ماه کامل شد»، فیلم دوساعتوبیستدقیقهای «نرگس آبیار»، به روایت شجاعانه و جسورانهای از زندگی خانوادهی معروف «ریگی»، بهویژه «عبدالحمید» و «عبدالمجید» میپردازد. یکی از دلایل موفقیت فیلم، بازیهای کمنقص، گیرا و اثرگذار «هوتن شکیبا» در نقش عبدالحمید و همچنین «الناز شاکردوست» در نقش «فائزه» است. فیلمنامه نیز بهقدری حرف دارد که بیننده، در پس تمام تنشهای حرصآورش، کمتر خسته میشود و انتظار اتفاقات بعدی را میکشد. این اثر، از ماجرای عاشقی عبدالحمید شاعرپیشه و کاسب و فائزه جان میگیرد که دختری تهرانیست و برای خرید همراه مادرش به سیستان رفته است. فیلم در نیمهی دوم خود، روایت بیپردهای از ایدئولوژی جریانی تروریستی به بیننده نشان میدهد و چهرهی بینقاب «عبدالمالک ریگی» را ترسیم میکند که چگونه با قدرت بیان خود و تعالیم غلط از اسلام، دست به کشتار و خونریزی مردم مظلوم میزند. طلا (پرویز شهبازی) فیلم «طلا»، جدیدترین ساختهی «پرویز شهبازی»ست. او دغدغهی ساختن فیلمهایی دربارهی معضلات جوانان امروز را دارد و در این فیلم نیز، چند جوان جاهطلب را دنبال میکند که میخواهند از طریق راهاندازی رستوران، امرار معاش کنند؛ اما موانع زیادی سر راه آنها وجود دارد. در ایـن میــان پدر یکی از آنها فوت میکند و مبلغ قابل توجهی پول نیز مفقود میشود. طلا، فیلمی به تهیهکنندگی مشترک «رامبد جوان» و «محمد شایسته» است. غلامرضا تختی (بهرام توکلی) فیلم «غلامرضا تختی» به کارگردانی «بهرام توکلی»، همانطور که از اسمش پیداست، زندگی جهانپهلوان «غلامرضا تختی» را به تصویر کشیده است. این فیلم شامل سه فاز از زندگی وی در مقطع کودکی، نوجوانی و بزرگسالیست و به مبارزات او روی تشک کشتی و درنهایت فوتش میپردازد. نکتهی جالب این فیلم، بازسازی تصاویر مسابقات جهانپهلوان تختی در رقابتهای مهمی، مثل المپیک 1956 ملبورن و رقابتهای قهرمانی جهان 1959 تهران است؛ رقابتهایی که ورزشدوستان، آنها را فقط با گزارشهای رادیویی «استاد عطا بهمنش»، یا گزارشات مکتوب نشریات آن سالها به یاد دارند؛ اما بهرام توکلی در جدیدترین ساختهی خود، با بهره گیری از آن روایتها، به بازآفرینی و بازسازی رقابتهای کشتی تختی پرداخته است؛ کاری که تم ورزشی داستان فیلم را تقویت میکند. قسم (محسن تنابنده) بعد از تجربهی نهچندان موفق «گینس» در عرصهی کارگردانی، «محسن تنابنده (فیلمنامهنویس و بازیگر شناختهشدهی سینما و تلویزیون)»، «قسم» را نوشته و کارگردانی کرده است، تا جنبهی دیگری از توانمندیهای فنی خود را به رخ بکشد. قسم، فیلمی جادهایست و محور روایت آن، حول اتوبوسی شکل میگیرد که مسافرانش، جمعی از اعضای یک فامیل هستند و برای آیین «قسامه» و صدور حکم اعدام برای قاتل یکی از بستگان، راهی مسافرت شدهاند. از این منظر روایت داستان، در فضای محدود یک اتوبوس و پیشبرد داستان در قالب دیالوگهای فشرده و با ضربآهنگ بالا، یکی از اصلیترین چالشهای تنابنده در ساخت فیلم بوده است. قصر شیرین (رضا میرکریمی) «رضا میرکریمی» پس از گذشت سه سال از ساخت فیلم «دختر»، برای سیوهفتمین جشنوارهی فیلم فجر، «قصر شیرین» را جلوی دوربین برد. «حامد بهداد»، نقش اصلی این فیلم را ایفا میکند؛ شخصیتی با نام «جلال مرادی» ۴۲ساله که طی تصادفی، خانوادهای را به قتل رسانده است؛ اما تصادف در دادگاه غیرعمد شناخته میشود. او پس از گذراندن دوران زندان، همسر و فرزندانش را ترک میکند و به شهر دیگری میرود؛ اما پس از دو سال به شهرش بازمیگردد؛ زیرا همسرش، دچار مرگ مغزی شده است. در تازهترین فیلم میرکریمی، علاوه بر حامد بهداد، «ژیلا شاهی»، «یونا تدین»، «نیوشا علیپور»، «محمدعلی عسکری»، «بابک لطفی»، «آزاده نوبهار» و «اکبر آیین» ایفای نقش میکنند. ماجرای نیمروز ۲، رد خون (محمدحسین مهدویان) «محمدحسین مهدویان» سه سالی هست که وارد وادی ساخت فیلمهای سینمایی داستانی شده است و در همین مدت کوتاه، توانسته است که خود را کارگردانی صاحب سبک و قوی نشان دهد. پیش از این، او در ساخت مستندهای تلویزیونی فعالیت میکرد و البته در همان بحبوحه هم، با موضوع جنگ و مسائل سیاسی غریبه نبود. مهدویان بعد از ساخت فیلمهایی چون «ایستاده در غبار»، «لاتاری» و «ماجرای نیمروز»، سراغ ساخت قسمت دوم ماجرای نیمروز رفته و پسوند «رد خون» را برای فیلم جدیدش انتخاب کرده است. رد خون، قصهی همان گروه اطلاعاتی - عملیاتی «ماجرای نیمروز» است که بعد از هفت سال و در بحبوحهی آتشبس، متوجه تحرکاتی در نیروهای منافقین میشوند. باقیمانده این گروه با حملهی منافقان به خاک ایران و شروع عملیات مرصاد، وارد معرکهی جدیدی میگردند. متری شیشونیم (سعید روستایی) فیلم «متری شیشونیم»، اثری به کارگردانی «سعید روستایی» و با بازی «نوید محمدزاده»، «پیمان معادی» و «پریناز ایزدیار» است. این اثر در سکوت خبری و بدون انتشار عکسی و تنها با یکی - دو خبر نمایش داده شد که «ساداتیان» آنها را اعلام کرد. تنها همه میدانستند که فیلمبرداری در شرایط سخت و با همراهی سههزار معتاد انجام میشود؛ معتادانی واقعی که نیازی به گریم و بازی نداشته باشند و چهره و فیزیک آنها، همان چیزی باشد که روستایی میخواهد و کمتر بازیگری میتواند آن را به نمایش بگذارد. خلاصهی داستان، در بزنگاه روزهای سخت شکل گرفته است؛ روزهایی که اعتیاد و مواد مخدر، گریبان زندگی مردم شهر را رها نمیکند. مردی بدون سایه (علیرضا رئیسیان) فیلم سینمایی «مردی بدون سایه»، جدیدترین ساختهی «علیرضا رئیسیان» است. او پیش از این، فیلمهایی مانند «چهلسالگی» و «دوران عاشقی» را جلوی دوربین برده است. گفته میشود که مردی بدون سایه، ادامهی دو فیلم مذکور است. فیلم «مرد بدون سایه» به موضوع خشونت میپردازد منتهی خشونت در این فیلم، خشونت خانوادگی و قتلهای ناموسی است که موضوع بسیاری از فیلمهای ایرانی در تاریخ سینمای ایران از قیصر تا خانه پدری بوده است. ماهان کوشیار درگیر ساخت فیلمی درباره قتلهای زنجیـرهای اسـت کـه زندگـی خـود را تحت تأثیر قـرار مـیدهد. مسخرهباز (همایون غنیزاده) نخستین فیلم «همایون غنیزاده»، در یک آسایشگاه یا میان انسانهایی جریان دارد که دیوانه یا مجنون خطاب میشوند. در معرفی رسمی آن نیز، آمده است که «دانش» شیفتهی سینما و عاشق «هما»، هنرپیشهی محبوب شهر است. «کاظمخان» هم، شیفتهی کازابلانکا و جواز کسبش است. «شاپور» نیز، شیفتهی تُنماهی و مصفای ممنوعالتصویر است. شهر در این فیلم، پر از گدا شده و منتظر زلزلهی قریب الوقوعیست. هر چند وقت یکبار هم، جنازهی زنی با سر تراشیده کنار ساحل پیدا میشود. به قول بازپرس کیانی، «اوضاع خیته»! ترکیب بازیگران این فیلم، مملو از چهرههای مطرح و گرانقیمت هنریست. «علی نصیریان»، «هدیه تهرانی»، «فرهاد اصلانی»، «صابر ابر» و «بابک حمیدیان»، بازیگران «مسخرهباز» را تشکیل میدهند که به تهیهکنندگی «علی مصفا» جلوی دوربین رفته است. ناگهان درخت (صفی یزدانیان) دومین فیلم «صفی یزدانیان»، فیلمی روانکاوانه با مایههای لاکانی (منسوب به «ژاک لاکان»، فیلسوف و روانکاو فرانسوی)ست که شباهتهای تماتیک و فرمی زیادی به فیلم اولش «در دنیای تو ساعت چند است» دارد. این فیلم نیز، جنبههای اتوبیوگرافیک پررنگی دارد و یزدانیان در اینجا نیز، دغدغههای شخصی و ارتباط تنگاتنگ و عمیق خود با مادرش را تصویر میکند؛ تا حدی که آن را به مادرش تقدیم کرده است. قصهی این فیلم، در سه دورهی تاریخی روایت میشود. «ناگهان درخت»، داستان زندگی مردی میانسال بهنام «فرهاد» است که «پیمان معادی» نقش آن را بازی میکند. قصهی فیلم از زبان خود فرهاد و در قالب اعتراف، نزد یک روانشناس بیان میشود.
بخش نگاه نو جاندار (حسین امیریدوماری و پدرام پورامیری) فیلم سینمایی «جاندار»، اولین فیلم مشترک «حسین امیریدوماری» و «پدرام امیری»ست. نویسندگی این فیلم، بهصورت مشترک برعهده این دو نفر و «محمد داودی» بوده است. در این اثر، با خانوادهای روبهرو هستیم که دائم دچار تنش هستند و با عذابدادن یکدیگر در نحوهی برخورد، رنج همدیگر را افزایش میدهند. مخاطب با تماشای این فیلم، با سر در اعماق خشونتی رادیکال غرق میشود. داستان فیلم، برگرفته از تحولات و واقعیتهای جامعه است که به تهیهکنندگی «کامران مجیدی» به سرانجام رسیده است. حمال طلا (تورج اصلانی) «رضا»، حمال طلاست و شغل او، رساندن طلا و جواهرات از کارگاه به مغازه است. یک روز در مسیر، از او دزدی میشود و وی باید غرامت بپردازد. رضا از دوستش «لویی» کمک میگیرد؛ اما نوسانات بازار تهران، اوضاع را بدتر میکند. «حمال طلا» با نام قبلی «حباب زر»، دومین فیلم به کارگردانی و نویسندگی «تورج اصلانی»ست که تهیهکنندگیاش را «منصور سهرابپور» برعهده دارد. دیدن این فیلم جرم است (رضا زهتابچیان) «دیدن این فیلم جرم است»، فیلمی در ژانر تریلر سیاسیست که در سالهای اخیر با سرمایهگذاری و حمایت نهادها و سازمانهایی مثل اوج یا حوزهی هنری، رونق تازهای گرفته است و در ادامهی فیلمهایی مثل «سیانور»، «ماجرای نیمروز» و «لاتاری» ساخته شده است. این فیلم به تهیهکنندگی «محمد حمزهزاده»، داستانِ بسیجی جوانی به نام «امیر» است که همسرش در خیابان بهدلیل چادریبودن، مورد تعرض و ضربوشتم یک دلال نفتی ایرانی - انگلیسی مست، بهنام «ناصر احتشام» قرار میگیرد و بچهاش بر اثر ضربات وارده سقط میشود. امیر که فرماندهی یک پایگاه بسیج را برعهده دارد، این مرد را دستگیر و بازداشت میکند؛ اما از مقامات بالا دستور میدهند که وی را آزاد کند. امیر زیر بار این دستور نمیرود و این نافرمانی و سرپیچی از دستور، او را در مقابل نظام قرار میدهد و مجبور میشود همانند «حاج کاظم» در «آژانس شیشهای»، برای برآوردهشدن خواستهی قانونی و شرعیاش، یعنی محاکمه و مجازات دلال نفتی متوسل به گروگانگیری شود؛ اما... . روزهای نارنجی (آرش لاهوتی) این فیلم، ابتدا با نام «واسطه» ساخته شده و سپس به «روزهای نارنجی» تغییر نام داده است. «هدیه تهرانی»، «علی مصفا»، «مهران احمدی»، «علیرضا استادی»، «ژیلا شاهی»، «رؤیا حسینی»، «صدف عسگری»، «لیلی فرهادپور»، «اکرم علمدار»، «امین گلستانه» و «سیامک ادیب»، بازیگران این فیلم هستند. این اثر، داستان زندگی زنی میانسال بهنام «آبان» است که واسطهی استخدام زنان کارگر فصلی، برای چیدن میوههای باغهای شمال است. داستان از جایی آغاز میشود که آبان در رقابت با واسطههای مرد، چیدن میوهی باغ بزرگی را در ده روز برعهده میگیرد و بقیهی داستان، تقلای او و کارگرانش، برای به سرانجام رساندن این سفارش است. تهیهکنندگی این اثر را «علیرضا قاسمخان» برعهده دارد. زهرمار (سیدجواد رضویان) «سیدجواد»، برای اولینبار پشت دوربین قرار گرفته است و قصد دارد همچون همتایانش، یعنی «رضا عطاران» و «مهران مدیری»، خود را در مقام کارگردانی هم محک بزند. البته رضویان تاکنون، یکی - دو سریال تلویزیونی ساخته است؛ ولی «زهرمار» اولین فیلم سینمایی اوست که رنگ اکران به خود میبیند. «رضا»، دفتردار میانسالیست که بهتازگی به تهران نقل مکان کرده است. او «رهی (همکلاسی سالهای دور خود)» را میبیند که هنوز از او کینه به دل دارد و در شرایطی که تلاش میکند از او دلجویی کند، گرفتار دسیسهی رهی میشود. «جواد نوروزبیگی»، تهیهکنندهی این فیلم است. سونامی (میلاد صدرعاملی) فیلم «سونامی»، به کارگردانی «میلاد صدرعاملی» تهیه شده است؛ این فیلم به زندگی یک قهرمان تکواندو میپردازد که هدفی جز کسب مدال طلای المپیک 2012 لندن ندارد؛ اما برای اینکه طبق قرعه باید در مرحلهی بعد با نمایندهی رژیم صهیونیستی پیکار کند، بنا به توصیهی مربیاش در مبارزه شکست میخورد تا با او روبهرو نشود. این اتفاق، دست او را از رسیدن به مدال طلا کوتاه میکند و مسیر زندگیاش را به کلی تغییر میدهد. این فیلم، یادآور اتفاقی مشابه برای «علیرضا کریمی»، کشتیگیر ملیپوش ایرانیست که در مسابقات امیدهای جهان در سال 2017، با فریاد «باید ببازی» مربیانش از کنار زمین مواجه شد، تا با نمایندهی رژیم صهیونیستی در مرحلهی بعد رقابت نکند؛ اتفاقی که تا مدتها، یکی از سوژههای اصلی فضای مجازی بود و هشتگ «#باید_ببازی»، برای مدت زیادی، ترند شبکههای اجتماعی بود. تهیهکنندهای این اثر، «علی سرتیپی»ست. معکوس (پولاد کیمیایی) فیلم سینمایی «معکوس»، اولین تجربهی «پولاد کیمیایی» در مقام کارگردانی و همچنین نویسندگیست. در این فیلم سینمایی که تقریباً فضایی اکشن دارد، شاهد روایتی از فرزندان دو دوست قدیمی قبل از انقلاب هستیم. یکی از آنان فعال سیاسی و دیگری مکانیک است و بهدلیل شرایطی که برایشان پیش میآید، وارد مسابقات زیرزمینی اتومبیلرانی میشوند. تهیهکنندگی این اثر را «مسعود کیمیایی» برعهده دارد. یلدا (مسعود بخشی) فیلم «یلدا» به کارگردانی «مسعود بخشی» و با بازی «بهناز جعفری» و «فرشته صدرعرفایی» ساخته شده است. موضوع اصلی این فیلم، حول محوریت مسائل قرآنیست و به گفتهی تهیهکنندهی فیلم (علی مصفا)، با داستانی دربارهی کظم غیظ (فروخوردن خشم) روبهرو هستیم. فیلم دربارهی افرادیست که میتوانند براساس آموزهای قرآنی، بر عصبانیت خود مسلط شوند. داستان فیلم دربارهی «مریم کمیجانی»، زن جوانیست که بهدلیل قتل شوهرش، به مرگ محکوم شده است. او در شب یلدا، به استودیوی یک برنامهی زندهی تلویزیونی آورده شده است، تا به دست تنها فرزند مقتول، یعنی «مونا ضیا» بخشیده شود؛ اما مجموعهی اتفاقات در صحنه و پشت صحنهی این برنامه، هر دو زن جوان را در چالشی جدی برای تصمیمگیری قرار میدهد.
آخرین داستان (اشکان رهگذر) انیمیشن سینمایی «آخرین داستان»، به نویسندگی و کارگردانی «اشکان رهگذر»، برداشتی آزاد از داستان «ضحاک» شاهنامه است که داستانی از اواخر حکومت «جمشید» تا ابتدای حکومت «آفریدون» را روایت میکند. آخرین داستان که برای نوجوانان سیزده سال به بالا تولید شده، پیش از این چندین حضور جهانی داشته است؛ از مهمترین آنها، حضور در بخش رقابتی «جشنوارهی انسی» در سال ۲۰۱۸ بود. بنیامین (محسن عنایتی نوشآبادی) این فیلم که ویژهی کودکان و نوجوانان تولید شده است، با تکنیک سهبعدی ساخته شده و دربارهی داستان زندگی پسربچهای بهنام «بنیامین»، در مصر باستان است. در خلاصهی داستان این اثر آمده است که سربازان فرعون، مادر بنیامین را دستگیر کردهاند و برای آزادی او، چیز باارزشی از او میخواهند. بنیامین مجبور میشود برای بهدستآوردن آن چیز باارزش، به سفر خطرناکی برود. شب آفتابی (سیدعلی مدنی) فیلم نوددقیقهای «شب آفتابی»، به کارگردانی «سیدعلی مدنی» که در این دوره از جشنواره حضور دارد، برای کودکان و نوجوانان تولید شده است. در خلاصهی داستان این فیلم ساختهشده با تکنیک سهبعدی، آمده است: «صندوقچهی قصهگو که عامل آرامش و نظم شهر است، به دست شغالها از سرزمین همسایه ربوده میشود، خورشید جای ماه را میگیرد، شب از میان میرود و نظم شهر بهم میریزد؛ اما چند کودک بهطور اتفاقی وارد ماجرا میشوند و به کارآگاه برای بازگرداندن صندوقچه به شهر یاری میرسانند.» | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 101 |