تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,180 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,103 |
حسادت | ||
پوپک | ||
مقاله 7، دوره 26، خرداد (299)، خرداد 1398، صفحه 14-15 | ||
نوع مقاله: طنز | ||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22081/poopak.2019.67478 | ||
تاریخ دریافت: 11 آبان 1398، تاریخ پذیرش: 11 آبان 1398 | ||
اصل مقاله | ||
خنده منده ماجراهای آقای خوشخیال سیدناصر هاشمی دختر آقای خوشخیال به پدرش گفت: «بابا همکلاسیام همش به من حسادت میکنه.» آقای خوشخیال با بیخیالی گفت: «مثلاً تو چی داری که اون بهت حسادت میکنه؟» دختر کوچولو جواب داد: «من امروز زنگ ورزش خوردم زمین و آستینم سوراخ شد، همکلاسیام میگه چرا آستین پیراهن تو سوراخ باشه، ولی آستین پیراهن من نباشه؟» *** آقای خوشخیال به پسرش گفت: «چرا معلم از کلاس اخراجت کرد؟» پسر جواب داد: «چون معلم ما خیلی حسود است.» آقای خوشخیال با عصبانیت پرسید: «چه ربطی دارد؟» پسرش گفت: «چون من خیلی راحت سرم را میگذارم روی میز و میخوابم، ولی آقامعلم نمیتواند بخوابد.» *** پسرکوچولوی آقای خوشخیال از مدرسه آمد خانه و گفت: «بابا ، فکر میکنم که معلم ما به شما حسودی میکند.» آقای خوشخیال با خنده پرسید: «چهطور مگر؟» پسرک جواب داد: «چون وقتی ریاضی بلد نبودم جواب بدهم، آقا معلم گفت: خوش به حال بابات با این بچهاش.» *** آقای خوشخیال با عصبانیت به دخترش گفت: «بچهجان چرا گوشی مرا دست زدی؟ مگر نمیدانی فضولی کار بدی است؟» دخترکوچولو جواب داد: «نخیر بابا نمیدانستم؛ چون شما دیروز گفتید فقط حسادت کار بدیه.» *** دختر آقای خوشخیال از پدرش پرسید: «بابا، آدمهای حسود چه شکلی هستند؟» آقای خوشخیال کمی فکر کرد و گفت: «چون آدمهای حسود خیلی غصه میخورند، لاغر و پژمرده میشوند.» دخترک نگاهی به پدرش انداخت و گفت: «بابا یعنی شبیه شما میشوند؟» *** پسر: «بابا امروز امید توی مدرسه خیلی از ماشین باباش تعریف میکرد.» آقای خوشخیال: «خب شما چه کار کردید؟ حتماً حسودیتان شد؟» پسر: «نخیر بابا. حسادت کار زشتی است. ما برایش نوشتیم که پُز دادن کار بدی است.» آقای خوشخیال: «آفرین پسرم، یعنی برایش نامه نوشتید؟» پسر: «نخیر بابا، با کلید روی در ماشینشان نوشتیم.» *** پسر آقای خوشخیال توی کلاس به معلمش گفت: «آقا اجازه، شما دوست دارید ما به امید حسادت کنیم؟» معلم جواب داد: «نخیر پسرم، حسادت خیلی رفتار زشتی است.» پسرک گفت: «پس اگر میخواهید این رفتار زشت از ما سر نزند یک صفر بگذارید جلوی 2 من.» *** پسر آقای خوشخیال در حالی که گریه میکرد گفت: «بابا چرا ماشین عمو از ماشین ما مدلش بالاتر است؟» آقای خوشخیال جواب داد: «این چه حرفی است پسرم؟ میدانی به این کار تو چه میگویند؟» پسر آقای خوشخیال همانطور که گریه میکرد گفت: «بله بابا، به این کار من میگویند گریه کردن.» | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 108 |