تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,342 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,293 |
خدا خوب گوش میدهد | ||
پوپک | ||
مقاله 3، دوره 26، مرداد (301)، مرداد 1398، صفحه 4-5 | ||
نوع مقاله: داستان | ||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22081/poopak.2019.67793 | ||
تاریخ دریافت: 16 آذر 1398، تاریخ پذیرش: 16 آذر 1398 | ||
اصل مقاله | ||
زیر چتر مهربانی خدا خوب گوش میدهد اکرم الفخانی رهبر عزیزمان فرمودهاند: «سلامت معنوی را با توجه به خدا، نماز، دعا، توسل و یاد شهدا تأمین کنید.»(1) امروز گریه کردم. امروز خیلی ناراحت بودم. امروز از دوتا اتفاقی که در خانه افتاده بود، غصه خوردم. میخواستم با خدا حرف بزنم. به خدا همهی حرفهایم را بگویم. میخواستم همهی حرفهایم را از اولِ اولش تا آخرِ آخرش را به خدا بگویم. نمیدانستم چهطوری باید با خدا حرف بزنم تا از حرفهایم خوشش بیاید. یادم افتاد که بعضی وقتها مامان از روی یک کتاب دعا میخواند. اسمش هم یک ذره سخت است. مَ فا تیح اَل جَ نان.. مَفاتیحُالجنان این کتاب همیشه روی طاقچه کنار قرآن بود. سراغش رفتم. کتاب را باز کردم. فهرست را نگاه کردم. دعاهای مختلفی داشت. ورق زدم. ورق زدم. از روی معنی دعاها فهمیدم که برای هر حرف و دردودلی یک دعا وجود دارد. برای روزها و هفتهها، برای حرفهای عاشقانه با خدا، برای وقتهایی که فقیر میشوی، برای وقتهایی که از خدا خیلی کمک میخواهی... معنی دعاها قشنگ بود. معنی دعاها به حرفهای دل من نزدیک بود. با همهی دعاها میتوانستم با خدا قشنگ حرف بزنم. با بعضی دعاها میتوانستم از امامان و شهدا بخواهم که دربارهی من، درباره غصههایم پیش خدا دعایم کنند... سجادهام را پهن کردم. تسبیح آبیام را دستم گرفتم. با دانه دانهی تسبیح، خدا را صدا زدم. با دانه دانهی تسبیح آبی، آسمان شدم. پرندهها در آسمان من پرواز کردند. به صدای من گوش دادند. دعای توسل را شروع کردم به خواندن. اشکهایم ریخت... دلم آرام شد. وقتی دلم آرام شد فهمیدم که خدا از من خوشش آمده... فهمیدم که امامان با خدا دربارهی من حرف زدهاند و خدا خوبِ خوب گوش داده است... کتاب مفاتیحالجنان را به پرندههای دلم سپردم تا همیشه آسمان دلم آبی بماند. | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 91 |