| تعداد نشریات | 54 |
| تعداد شمارهها | 2,534 |
| تعداد مقالات | 35,975 |
| تعداد مشاهده مقاله | 15,797,537 |
| تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 7,247,295 |
خاطرات تبلیغی | ||
| فصلنامه ره توشه | ||
| مقاله 13، دوره 1437، شماره 135 محرم، 1394، صفحه 223-237 اصل مقاله (620.9 K) | ||
| نوع مقاله: مقاله پژوهشی | ||
| شناسه دیجیتال (DOI): 10.22081/rt.2015.68152 | ||
| نویسنده | ||
| گروه تولیدمحتوا* | ||
| دفتر تبلیغات اسلامی | ||
| تاریخ دریافت: 23 بهمن 1398، تاریخ پذیرش: 23 بهمن 1398 | ||
| چکیده | ||
| «مرحوم حاج شیخ عباسعلی اسلامی» میگوید: یکی از اطبای متدین که به ایمان مذهبی او باور داشتم و سالها با هم دوست بودیم، روزی به منزل ما آمد، با چهرهای خشمگین با من روبهرو شد و پس از سلام مختصری، گفت: «آقا! من گِلۀ بزرگی از شما و نوع شما آقایان دارم.» گفتم: «بفرمایید! چه شده؟» گفت: «درست است که من تحصیلات عالیه دارم و در کارم که طبابت است واردم؛ ولی از تحصیلات دینی بیبهرهام و چون پدر و مادرم متدین و اهل نماز، عبادت و زیارت بودند، من هم تحت تعالیم آنها وظایف دینی خود را به همان صورت و عادت کودکی تاکنون که سنی از من گذشته است، ادامه دادهام. دیروز از حرم حضرت عبدالعظیم س بیرون میآمدم، جوانی که تهریشی داشت نزد من آمد، سلام کرد و مؤدبانه گفت: «خیلی معذرت میخواهم! چون دیدم از حرم بیرون آمدید، معلوم میشود مرد معتقد و متدینی هستید و حتی مستحبات را هم که یکی از آنها زیارت است رعایت میکنید. خواستم تذکری دهم! انگشتر شما ظاهراً طلاست! اگر چنین است، برای مرد حرام است و تمام مدت شب و روز تا وقتی انگشتر دست اوست، موجب گناه است؛ نماز را هم باطل می کند.» | ||
|
آمار تعداد مشاهده مقاله: 151 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 125 |
||