اسفهبدی, خسرو, سلطانی, عباسعلی, قبولی درافشان, محمد تقی. (1399). بررسی حقوق معنویِ میّت با تأکید بر حکم حدّ قذفِ میّت در فقه امامیه. اسلام و مطالعات اجتماعی, 6(4), 163-194. doi: 10.22034/jrj.2019.53083.1608
خسرو اسفهبدی; عباسعلی سلطانی; محمد تقی قبولی درافشان. "بررسی حقوق معنویِ میّت با تأکید بر حکم حدّ قذفِ میّت در فقه امامیه". اسلام و مطالعات اجتماعی, 6, 4, 1399, 163-194. doi: 10.22034/jrj.2019.53083.1608
اسفهبدی, خسرو, سلطانی, عباسعلی, قبولی درافشان, محمد تقی. (1399). 'بررسی حقوق معنویِ میّت با تأکید بر حکم حدّ قذفِ میّت در فقه امامیه', اسلام و مطالعات اجتماعی, 6(4), pp. 163-194. doi: 10.22034/jrj.2019.53083.1608
اسفهبدی, خسرو, سلطانی, عباسعلی, قبولی درافشان, محمد تقی. بررسی حقوق معنویِ میّت با تأکید بر حکم حدّ قذفِ میّت در فقه امامیه. اسلام و مطالعات اجتماعی, 1399; 6(4): 163-194. doi: 10.22034/jrj.2019.53083.1608
1دانشجوی دکتری فقه و مبانی حقوق اسلامی دانشگاه فردوسی مشهد
2دانشیار فقه و مبانی حقوق اسلامی دانشگاه فردوسی مشهد، (نویسنده مسئول)
3دانشیار فقه و مبانی حقوق اسلامی دانشگاه فردوسی مشهد
تاریخ دریافت: 12 دی 1397،
تاریخ بازنگری: 03 شهریور 1398،
تاریخ پذیرش: 24 شهریور 1398
چکیده
اعتقاد به شخصیبودنِ حقوق وابسته به شخصیت، حق تمتع را خاص خود شخص و انتقال این حق را ناممکن میداند. این در حالی است که اهمیت پاسداشت حرمت میّت در دانش فقه چنان است که در بسیاری از این حقوق مانند حق مقذوف، چه در حال حیات انسان و چه پس از مرگ، این حقّ معنوی با توجه به رابطه آن با شخصیت آدمی، قابلیت انتقال را داراست و به ارث میرسد. این تحقیق به تبیین و بررسی حقوق معنوی انسان پس از فوت با تأکید بر حقّ قذف میّت میپردازد. حکم مجازات قذف میّت مسلمان از ادلّه اربعه و نیز از طریق عموم ادلّه لزوم پاسداشت حرمت انسان، قابلاثبات است و در صورت تحقّق شرایط، حدّ آن یعنی هشتاد تازیانه اجرا میشود. براساس منابع فقه امامیه نهتنها مرگ، سبب زوال حقوق معنوی انسان نیست بلکه در مواردی همانند انسان زنده و گاهی شدیدتر است. همچنین دیدگاه فقهایی که معتقدند اهلیت انسان با مرگ بهطورکامل از بین نمیرود و مرده میتواند طرف برخی از حقوق قرار گیرد نیز ثابت میشود.
Investigating the spiritual rights of the dead with emphasis on the judgment of the dead's right over the penalty for the false accusation of fornication in Shiite Jurisprudence
1PhD Student in Islamic Jurisprudence and Principles of Islamic Law at Ferdowsi University of Mashhad.
2Associate Professor of Islamic Jurisprudence and Principles of Islamic Law at Ferdowsi University of Mashhad.
3Associate Professor of Islamic Jurisprudence and Principles of Islamic Law at Ferdowsi University of Mashhad.
چکیده [English]
Belief in the individuality of personality-related rights makes the right of enjoyment personal and the transfer of that right impossible. However, revering the sanctity of the dead is so significant in Islamic Jurisprudence that many spiritual rights, including the right of the penalty for the false accusation of fornication are, in proportionate to its relationship with one's personality, transferable, whether the person in question is alive or dead, and would be inherited to his/her heirs. Therefore, this study sought to investigate posthumous spiritual rights, with emphasis on the dead's right over the penalty for false accusation of fornication. The punishment for the dead's false accusation of fornication is proven through the Four Proofs and the general arguments concerning the reverence of one's sanctity, and should its relevant conditions be met, its penalty, i.e., eighty lashes, would be executed. According to Shiite Jurisprudence, the death of a person would not deprive him/her of their spiritual rights, and in some cases, the judgment for disrespecting such rights of the dead would be the same as that of the person who is alive, and sometimes even more severe. Moreover, the views of those jurists who argue that men's dignity would not be destroyed by death and that the dead could still enjoy some spiritual rights are also confirmed.
کلیدواژهها [English]
the sanctity of the dead, spiritual rights of the dead, human dignity, false accusation of fornication of the dead
مراجع
قرآنکریم (ترجمۀ ناصر مکارمشیرازی).
ابراهیمی، جهانبخش. (1382). سیری در حقوق بشر. تهران: انتشارات زوار.
ابنتیمیه، عبدالسلام. (1325). محرر فی الفقه علی مذهب الامام احمدبن حنبل. دوم. الریاض: مکتبه المعارف.
ابنقدامه، عبدالله. (1410).المغنی. دوم. قاهره: دار الهجره.
ـــــــ . (1348). الشرح الکبیر (حاشیه کتاب المغنی). بیروت: دار الکتب العربی.
ابنمنظور افریقیمصری، ابیالفضل جمالالدین محمد. (1412). لسانُ العرب. دوم. بیروت: مؤسسه التاریخ العربی. دار احیاء التراث العربی.
ابنالهمام، محمد. (1405). شرح فتح القدیر علی الهدایۀ شرح بدایۀ المبتدی. دوم. بیروت: دار الفکر.
امامی، سید حسن. (1340). حقوق مدنی. پنجم. تهران: انتشارات کتابفروشی اسلامی.
بروجردی، حسین. (1386). جامع احادیث الشیعه. تهران: انتشارات فرهنگ سبز.
بطحاییگلپایگانی، سید هاشم. «قذف از دیدگاه کتاب و سنت». فصلنامه اندیشههای حقوقی. 1382. ش3، ص29-46.
بنیحسینیمرندی، صادق. (1372). قوانین کیفری در حدود، قصاص و دیات در اسلام. تهران: اداره کل قوانین و مقررات کشور.
ترحینیعاملی، سید محمدحسین، الزبدة الفقهیة فی شرح الروضة البهیه. چهارم. قم: دار الفقه للطباعه والنشر.
جاور، حسین و خادمی، مریم. «بررسی و نقد حق قذف در دادههای الکترونیکی از دیدگاه مذاهب خمسه». پژوهشنامه مطالعات تطبیقی مذاهب فقهی. پاییز 1396. ش1. ص7-40.
مکارمشیرازی، ناصر. (1385). استفتائات جدید. قم: مدرسۀ الامام علیبن ابیطالب.
منتظری، حسینعلی. کتاب الحدود. اول، قم: انتشارات دار الفکر.
موسویگلپایگانی، سید محمدرضا. (1413). مجمع المسائل. قم: دار القرآن الکریم.
ـــــــــ . (1413). هدایۀ العباد. قم: دار القرآن الکریم.
موسویالخمینی، سید روحالله. (بیتا). تحریر الوسیله. قم: موسسه مطبوعات دار العلم.
ــــــــ . (1404). زبدۀ الأحکام. اول. تهران: سازمان تبلیغات اسلامی.
میرموسوی، سید علی و سید صادق حقیقت. (1391). مبانی حقوق بشر از دیدگاه اسلام و دیگر مکاتب. یازدهم. تهران: سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی.
نائینی، میرزامحمدحسین. (1418). حاشیه بر مکاسب (منیۀ الطالب). قم: موسسه نشر اسلامی.
ناصریمقدم، حسین و حقیقتپور. «جایگاه کرامت انسان در فرایند استنباط احکام»، مطالعات اسلامی: فقه و اصول. 1392، ش94، ص25-41.
نبویان، سید محمود. (1388). حقّ و چهار پرسش بنیادین. اول. قم: مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی(ره).
نجفی، محمدحسن. (1362 و 1373). جواهر الکلام فی شرح شرایع الاسلام. دوم و چهارم. تهران: دار الکتب الاسلامیه.
ــــــ . (1391). ترجمه و شرح مختصر جواهر الکلام (حدود و تعزیرات). عباسیزنجانی. دار العلم.