تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,462 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,400 |
خاطره پیاده روی به کربلا | ||
سنجاقک | ||
مقاله 5، دوره 16، مهر مسلسل175-1398، مهر 1398، صفحه 4-5 | ||
نوع مقاله: خاطرات | ||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22081/sn.2019.70118 | ||
تاریخ دریافت: 29 خرداد 1400، تاریخ پذیرش: 29 خرداد 1400 | ||
اصل مقاله | ||
فرشتههای دنیا سیدهفاطمه موسوی ما داریم پیاده به کربلا میرویم؛ من و بابا و مامان. خیلی از بچّهها همراه مامان و باباهایشان آمدهاند. آدمهای زیادی توی راه به ما کمک میکنند؛ به ما آب و غذا میدهند، کفشهایمان را واکس میزنند، خانههایشان را آماده میکنند تا شب در آنجا بخوابیم. باورم نمیشود که بچّهها هم دارند کمک میکنند؛ دستمالکاغذی پخش میکنند، به بقیّه چای و آب میدهند، سفره جمع میکنند، پتو میآورند. مامان میگوید: «این بچّهها بال ندارند، امّا مثل فرشتهها هستند. با این دستها و پاهای کوچکشان چه کارهای خوبی میکنند. فرشتههای کوچولو!» یک دختر همسنّ من دارد دستمالکاغذی پخش میکند. جعبهی دستمال را به طرفم میگیرد و میخندد. من هم لبخند میزنم و یکی برمیدارم. مامان راست میگوید؛ چهقدر شبیه فرشتههاست. دلم میخواهد یک هدیه به او بدهم تا هر وقت میبیند، به یاد من بیفتد. دستبندِ رنگیرنگیام را از دستم بیرون میآورم و به طرفش میگیرم. خوشحال میشود و صورتم را میبوسد. مامان میگوید: «چه کار خوبی کردی! دلِ یک فرشتهکوچولو شاد شد. حالا تو هم یک فرشتهکوچولو شدهای.» میگویم: «فقط حیف که بال ندارم!» دوتایی میخندیم. توی دلم میگویم: «ای کاش یکعالمه دستبندِ رنگی داشتم؛ به اندازهی همهی فرشتههای کوچولوی دنیا.» | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 58 |