تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,387 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,325 |
لطیفههایی از همه جای دنیا | ||
سلام بچه ها | ||
دوره 32، فروردین-1400- 373، فروردین 1400، صفحه 14-15 | ||
نوع مقاله: طنز | ||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22081/hk.2021.70276 | ||
تاریخ دریافت: 07 تیر 1400، تاریخ پذیرش: 07 تیر 1400 | ||
کلیدواژهها | ||
لطیفههای انگلیسی موهایم مثل سیم ظرفشوییه | ||
اصل مقاله | ||
لطیفههایی از همه جای دنیا مترجم: فریده فرهادی آیا تا به حال پیش آمده لطیفهای را تعریف کنید؛ اما واکنشی را که انتظار داشتهاید، دریافت نکرده باشید؟ شوخطبعی پدیدهای جهانی است؛ اما تفاوتهای فرهنگی قطعاً بر درک، فهم و استفاده از مطالب طنزآمیز تأثیر میگذارد. مثلاً لطیفههای انگلیسی اغلب با کنایه و خودپسندی همراه است و یا آمریکاییها بیشتر طرفدار استنداپ کمدی هستند. درک لطیفههای روسی برای خارجیها بسیار سخت است؛ چرا که دارای عبارتهایی است که در زبانهای دیگر تقریباً معادل آنها وجود ندارد. طنز چینی معمولاً حول معنی کلمهها میچرخد. آلمانیها عاشق شوخی با هجوهای سیاسی و تابوهای اجتماعی و همچنین بازی با کلمهها هستند. به همین دلیل درک آنها کمی مشکل است؛ البته واضح است که با کمی تأمل و درک تفاوتهای فرهنگی و زبانشناختی میتوان با حرفها و کنایههای ملل کنار آمد. *** ازدواج من به انتخاب خودم مجرد هستم؛ البته این مسئله تا حدی هم مربوط میشه به انتخاب کسانی که دوست ندارند با من ازدواج کنند! استونی *** خفگی انگور سبز به انگور بنفش: «ای وای خدا، نفس بکش!» مکزیکی *** نکته اولی: «آیا میدونی نکتهی منم همینطور چیه؟» دومی: «نه.» اولی: «منم همینطور!» برزیل *** بینایی زنی سراسیمه به مطب دکتر رفت و داد زد: «دکتر، به دادم برس. امروز صبح که از خواب بیدار شدم، توی آینه به خودم نگاه کردم و دیدم موهایم مثل سیم ظرفشوییه، پوستم کاملاً چروکیده و شل شده، چشمهایم خونآلوده، و کاملاً شبیه یه جنازه شدم!» دکتر نگاهی به او کرد و با خونسردی گفت: «خب، میتونم این اطمینان رو بهتون بدم که بینایی شما مشکلی ندارد.» استرالیا *** زشتی زنی که نوزادش را در بغل داشت سوار اتوبوس شد. راننده گفت: «وای، این زشتترین نوزادی است که در عمرم دیدهام!» زن با عصبانیت به عقب اتوبوس رفت، نشست و به فرد بغل دستیاش گفت: «واقعاً که! راننده به من توهین کرد.» اون فرد گفت: «برو و درس خوبی بهش بده. من میمونت را برات نگه می دارم!» انگلیس *** سریع لاکپشتی از کوچهای میگذشت. چند حلزون بر سرش ریختند و او را کتک زدند. یک کاراگاه برای بررسی موضوع آمد و از لاکپشت پرسید که آیا میتواند اتفاقهای رخ داده را توضیح دهد. لاکپشت با قیافهی گیج به کاراگاه نگاه کرد و پاسخ داد: «نمیدانم، راستش همه چیز خیلی سریع اتفاق افتاد.» ولز *** پلیس دو نفر در حال رانندگی با یک کامیون بودند که به تابلوی هشداردهندهی «حداکثر ارتفاع 4 متر» برخوردند. پیاده شدند و کامیون خود را اندازه گرفتند. 6 متر ارتفاع داشت. یکی از آنها پرسید: «چهکار کنیم؟» دیگری گفت: «من که هیچ پلیسی نمیبینم، پس مشکلی نیست رد میشویم!» بلژیک *** قایمموشک زن: «خب؛ من قایم میشم و تو باید منو پیدا کنی. اگه پیدام کردی که با هم میریم خرید.» مرد: «اگه پیدات نکردم چی؟» زن: «نه دیگه اینجوری نگو. من پشت در بزرگه قایم میشم!» هند *** اطمینان دو شکارچی اهل نیوجرسی برای شکار به جنگل رفته بودند که ناگهان یکی از آنها روی زمین افتاد. نفسش بند آمد و چشمهایش وارونه شد. دومی با اورژانس تماس گرفت وگفت: «دوستم مرده! چه کار کنم؟» اپراتور گفت: «خونسردی خود را حفظ کنید. اجازه دهید اول از مرگ دوست شما مطمئن شویم.» سکوتی پشت خط تلفن حاکم شد و ناگهان صدای شلیک گلولهای به گوش رسید. شکارچی گوشی را برداشت و گفت: «خب حالا چه کار کنم؟» انگلیس *** مکان معلم به دانشآموز: «تو کاملاً هم بیفایده نیستی. میشه از تو به عنوان یک مثال بد استفاده کرد.» آمریکایی *** سرگرمی دیروز 30 دقیقه به سگی که گوشهای نشسته بود و دمش را تکان میداد، نگاه میکردم و با خودم فکر کردم سرگرم کردن سگها خیلی راحته! البته بعداً متوجه شدم که 30 دقیقه است به تکان خوردن دم یک سگ خیره شدهام! نروژِ | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 38 |