تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,176 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,095 |
خنده خنده | ||
پوپک | ||
دوره 28، فروردین- 1400-321، فروردین 1400، صفحه 14-15 | ||
نوع مقاله: طنز | ||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22081/poopak.2021.70292 | ||
تاریخ دریافت: 12 تیر 1400، تاریخ پذیرش: 12 تیر 1400 | ||
کلیدواژهها | ||
آقای خوشخیال یک ویروس دارم به نام غُرُنا | ||
اصل مقاله | ||
خنده خنده کرونا و عید نوروز سیدناصر هاشمی آقای خوشخیال به پسرش گفت: «پاشو بیا در خانهتکانی کمک کن.» پسر جواب داد: «من فعلاً وقت ندارم.» آقای خوشخیال گفت: «یا میآیی کمک یا زنگ میزنم به وزارت بهداشت میگویم پسرم مشکوک به کروناست.» *** آقای خوشخیال قبل از عید به بچههایش گفت: «هر کس زنگ زد برای عیددیدنی نگویید نیا، بد است به مهمان بگویی نیا منزل ما. هر کدامتان که گوشی را برداشت دوتا سرفه و چندتا عطسه بزند طرف فکر میکند کرونا دارید خودش گوشی را قطع میکند.» *** بچههای آقای خوشخیال به پدرشان گفتند: «بابا برایمان لباس عید نمیخری؟» آقای خوشخیال جواب داد: «دست از سر من بردارید، مگر نمیبینید ویروس کرونا آمده.» دخترش گفت: «اینکه چیزی نیست من خودم یک ویروس دارم به نام غُرُنا. اگر لباس نخرید آنقدر غُر میزنم تا کلافه بشوید.» *** دیدند پسر آقای خوشخیال با دندان بند کفشش را میبندد. پرسیدند: «چرا با دندان میبندی؟» جواب داد: «چون از وقتی کرونا آمده پدرم گفته نباید به جاهای آلوده دست بزنم ممکن است کرونا بگیرم.» *** از آقای خوشخیال میپرسند: «داروی کرونا چیه؟» آقای خوشخیال جواب میدهد: «چای و نبات!» با تعجب میپرسند: «چای و نبات؟ چهطوری؟» آقای خوشخیال جواب میدهد: «شما ده روز چای نبات بخور، روز یازدهم چای خالی بخور، ویروس کرونا میآید بیرون میگوید پس نباتش کو، شما همان لحظه باید بگیریش و با دمپایی بکشیش.» *** آقای خوشخیال به دوستش پیام میدهد: «امسال عیددیدنی ندارم، انشاءالله بعد از شکست کرونا.» دوستش پاسخ میدهد: «عیبی ندارد، ولی بعد از شکست کرونا چنان عیددیدنی انجام بدهیم که خودت بگویی صد رحمت به کرونا.» *** آقای خوشخیال نشسته بود یک گوشه و داشت به دیوار اسپری ضدعفونی میزد. دخترش گفت: «بابا چه کار میکنی؟ اسپری ضدعفونی را تمام کردی!» آقای خوشخیال جواب داد: «چه کار کنم؟ عید شده و همه جا تعطیل است. مهمان که نداریم. مهمانی که نمیرویم. پسته هم که نداریم هی آنها را بشمارم. حوصلهام سر رفته دارم، دارم خانهی مورچهها و وسایلشان را ضدعفونی میکنم.» *** آقای خوشخیال زنگ زد به دوستش و گفت: «میخواهیم بیاییم منزلتان عیددیدنی.» دوستش خجالت کشید بگوید نه نباید بیایید، گفت: «بیایید، ولی ما همه کرونا داریم.» آقای خوشخیال گفت: «چه بهتر ما هم کرونا داریم کل قرنطینه را منزل شما میمانیم.» *** پسر آقای خوشخیال آمد پیش پدرش و گفت: «بابا همسایه تلفن کرده و میگوید میخواهیم بیاییم عیددیدنی، چه کار کنیم؟» آقای خوشخیال جواب داد: «سریع زنگ بزنید وزارت بهداشت بگویید همسایهی ما کرونا دارد. خودشان میآیند و همسایه را میبرند.» *** آقای خوشخیال و پسرش داشتند همه جای خانه را ضدعفونی میکردند که ناگهان پسرش گفت: «بابا واقعاً کرونا آمده یا مامان به این بهانه میخواهد کاری کند که ما همه جا را بشوریم و سریعتر کار خانهتکانی را تمام کنیم؟» | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 55 |