تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,279 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,189 |
دورهمی نفتسوزها | ||
سلام بچه ها | ||
دوره 32، خرداد 375، خرداد 1400، صفحه 10-11 | ||
نوع مقاله: گزارش | ||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22081/hk.2021.70366 | ||
تاریخ دریافت: 14 تیر 1400، تاریخ پذیرش: 14 تیر 1400 | ||
کلیدواژهها | ||
موزهی نفتسوزها همانطور که میدانید اینجا عمارت بیگلربیگی است که در زمان حکومت کریمخان زند ساخته شد | ||
اصل مقاله | ||
گزارش دورهمی نفتسوزها
گزارشی از یک موزهی متفاوت در شهر کرمان بیژن شهرامی دست پدربزرگ را میگیرم و او را توی عمارت کنسولگری سابق انگلیس که حالا به موزهی نفتسوزها تبدیل شده است، میبرم. پدربزرگ که مهمان آیین گشایش موزه است، در اولین صندلی خالی که به چشمش میآید، مینشیند و من هم کنارش. او تا شروع مراسم، از گذشتههای دور میگوید و اینکه پدرش مسئول توزیع نفت در محلههای مختلف کرمان بوده و این کار را با اسب و گاری و پیتهای حلبی انجام میداده... کمی بعد، مراسم با تلاوت قرآن کریم و نواخته شدن سرود ملی آغاز میشود و یکی از مسئولان موزه، ضمن خیرمقدم به مهمانان، نگاهی به ساختمان عمارت که با هنرمندی خاصی نوسازی شده، میاندازد و میگوید: «همانطور که میدانید اینجا عمارت بیگلربیگی است که در زمان حکومت کریمخان زند ساخته شد. بعدها به انگلیسیها اجاره داده شد تا محل کنسولگری کشورشان در ایران باشد. با رفتن آنها از کرمان، این بنای تاریخی که حالا به شرکت نفت ایران واگذار شده بود، بیاستفاده ماند و رفتهرفته رو به ویرانی رفت و حتی به آغل گوسفندان تبدیل شد تا اینکه چندسال پیش به ثبت ملی رسید و بعد از بازسازی به «موزهی نفتسوزها» تبدیل شد. حالا این تلاشها به نتیجه رسیده است و موزهای با صدها وسیلهی نفتسوز قدیمی از سرتاسر کشور آمادهی بازدید علاقهمندان شده است...» بعد از صحبتهای مسئول موزه، مهمانان به تماشای اشیای داخل موزه که با سلیقهی خاصی چیده شدهاند، میروند. پدربزرگ هم که از تماشای اینهمه حُسن و زیبایی به وجد آمده است، به کمک من از جایش برمیخیزد و میگوید: «باز شدن پای وسایل برقی و گازسوز به خانهها باعث شد وسایل ریز و درشت بسیاری که با نفت کار میکردند، به ضایعاتفروشیها سپرده شوند و یا سر از زیرزمین خانهها درآورند. گردآوردن نمونههایی از آنها در اینجا کار دشوار و قابل تقدیری است.» با پدربزرگ همعقیده هستم و خودم که تجربهی چندانی در بهکارگیری این وسایل عجیب و غریب ندارم، سعی میکنم با خواندن توضیحاتی که برای هر وسیله نوشتهاند، اطلاعاتم را بیشتر کنم. یکی از وسایل به نمایش درآمده، فانوسی زمخت است که در سوزنبانی راهآهن کاربرد داشته است. نمونهاش را در فیلم سینمایی «کمی دورتر» اثر آقای مجید اسماعیلی دیدهام. در آن فیلم، خانمی سالخورده، چنین فانوسی دارد و آن را برای حرم حضرت معصومهB هدیه میبرد؛ اما با دیدن آن همه چلچراغ حرم، شرمنده میشود، ولی یکدفعه برق حرم قطع میشود و نور فانوسش جلوهگری میکند... یکی دیگر از وسایل کمیاب و جالب در موزه، پنکهی نفتی است! قبلاً شنیده بودم که یخچال نفتی هم داشتهایم، اما این اولینبار است که چشمم به پنکهی نفتی ساخت کشور آلمان میافتد! یکی از عجیبترین اشیای موزه، چند نمونه رادیوی نفتی قدیمی ساخت شوروی است. شیوهی کار کردنشان به این شکل بوده که نفت را داخل مخزن چراغ گردسوز با پرههایی که در اطرافش قرار دارد، میریختند تا گرمای چراغ بعد از حدود سی دقیقه، پرهها را داغ و انرژی الکتریکی تولید کند که لازمهی کار کردن رادیو بوده است! در نگاه اول فکر میکنم که چرخش پرههای فلزی باعث تولید الکتریسیته میشدند؛ اما با توضیحاتی که راهنمای موزه میدهد، میفهمم که مبنای کار بخش ژنراتوری رادیو نفتی بر اساس پدیدهی ترموالکتریک است. اگر دو سر یک قطعهی فلزی در دو دمای مختلف باشد، اختلاف دما موجب ایجاد اختلاف پتانسیل بین دو انتهای آن میشود... حس خوبی که از دیدن آن همه وسیلهی خوشساخت و تماشایی در من برانگیخته شده است، همچنان ادامه دارد، حتی زمانی که میبینیم وقت گذشته است و میبایست به خانه برگردیم. تصمیم میگیرم یکروز دیگر دوباره به اینجا بیایم و سر صبر همه جایش را تماشا کنم. | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 59 |