تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,133 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,051 |
حالا من میومیو میکنم | ||
پوپک | ||
دوره 27، فروردین 309-سال1399، فروردین 1399، صفحه 24-24 | ||
نوع مقاله: قصه های قدیمی | ||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22081/poopak.2020.70713 | ||
تاریخ دریافت: 02 شهریور 1400، تاریخ پذیرش: 02 شهریور 1400 | ||
اصل مقاله | ||
قصههای قدیمی علی مهر حالا من میومیو میکنم مردی مشغول غذا خوردن بود. گربهای کنار سفره آمد و میومیو کرد. آن شخص لقمهای به گربه داد. خواست لقمهای هم خود بردارد که باز گربه میومیو کرد. دوباره لقمهای به او داد. گربه لقمه را خورد و باز میومیو کرد. به این ترتیب مرد نصف نان را به گربه داد؛ اما گربه باز میومیو کرد. مرد از جا بلند شد، کنار گربه نشست و گفت: «عجب گربهای!... حالا من میومیو میکنم تو نان به من بده!» نردبانفروش دزدی نردبان به دست وارد باغی شد. صاحب باغ او را دید، پرسید: «در باغ من چه میکنی؟» دزد پاسخ داد: «نردبان میفروشم.» صاحب باغ گفت: «چه کسی دیدهای که در باغ نردبان بفروشد؟» دزد گفت: «نردبان مال من است و هر کجا که بخواهم آن را میفروشم.» الاغ خودم مردی، الاغ پیرش را به بازار برد تا بفروشد. به دلالی گفت: «اگر بتوانی این الاغ تنبل و مریض را بفروشی پاداش خوبی به تو میدهم.» دلال، افسار الاغ را گرفت. وسط بازار برد و شروع به تعریف کردن از چالاکی و سلامت الاغ کرد. صاحب الاغ که تعریفهای دلال را شنید با خود گفت: «هیچ آدم عاقلی چنین مالی را از دست نمیدهد.» پس سراغ دلال رفت. افسار الاغش را گرفت و گفت: «نه... من الاغم را نمیفروشم. خودم به آن احتیاج دارم.» و خوشحال به خانه برگشت. | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 42 |