تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,012,123 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,716,145 |
رمز و راز آرامش | ||
سلام بچه ها | ||
دوره 30، شماره 358، دی 1398، صفحه 4-5 | ||
نوع مقاله: سرمقاله | ||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22081/hk.2019.70780 | ||
تاریخ دریافت: 08 شهریور 1400، تاریخ پذیرش: 08 شهریور 1400 | ||
اصل مقاله | ||
سرمقاله رمز و راز آرامش نوید صنعتی روزهای زندگی با سرعت ابر درگذرند و لحظات یکی پس از دیگری از یکدیگر سبقت میگیرند. ما در روزگاری زندگی میکنیم که پر از دلمشغولیها و دغدغههای مختلف شدهایم. ماجراهای کوچک و بزرگ بسیاری که ذهن و جان ما را درگیر خودشان میکنند و هزار و یک سرگرمی که هر ثانیه به روز میشوند. در حقیقت ما مدام در حال گذر از زمان هستیم و این به این معنی است که فرصتهایمان یکی پس از دیگری در حال عبورند و کار آنچنانی هم از دست ما ساخته نیست، مگر اینکه با خودمان عهد ببندیم که از لحظه لحظهی عمرمان درست استفاده کنیم و از تجربههای کوچک و بزرگ درس بگیریم. چهطور است بیاییم کار هیجانانگیز و پر رمز و رازی را شروع کنیم! بهتر است همین امروز دست به کار بشویم و شکارچی لحظهها باشیم. ما میتوانیم ثانیهها و دقایق را در زمان حال زندانی کنیم و اجازهی فراموش شدنشان را به این سادگیها ندهیم. چهطور است همهی ما خاطرهنویسی را شروع کنیم. یا اگر هم تا به حال این کار را کردهایم از این به بعد جدیتر ادامه دهیم. خاطره و اتفاقهایی را که مینویسی و در دفتر خاطراتی حبس میکنی مثل این میماند که خاطرهها را در مشتت نگه میداری. خاطرهنویسی مثل عکاسی است، ولی من گمان میکنم که از آن هم خوشمزه و دلچسبتر است. در زندگیِ هر کدام از ما یک عالمه ماجراهای رنگارنگ اتفاق میافتد و هزاران فکر و خیال همیشه میتوانند به سر ما خطور کنند و فضای بیکرانهی ذهن ما را بپوشانند؛ اما وقتی آنها را به دل کاغذ میسپاریم، برایمان میمانند. پردههای ذهن ما وقتی کوچک بودم، همیشه دوست داشتم کل خانهیمان با لامپهای کوچک و بزرگ روشن باشد، برای همین همهی لامپهایی را که قدم میرسید روشن میکردم و عاشق نور بودم. یک روز مثل همیشه دویدم تا چراغها را روشن کنم، پدرم که زیر زیرکی با لبخند نگاهم میکرد، صدایم کرد و گفت: «باباجون بیا اینجا.» من هم با ذوق و شوق به سمت پدرم دویدم. بابا آرام و با لبخند رو به من کرد و گفت: «میدونی چرا خداوند خورشید را آفرید؟ خدا برای این خورشید را آفریده تا روزها از نورش استفاده کنیم و زمین را هم گرمِ گرم بکند. به نظرت بهتر نیست پردهها را کنار بزنیم تا نور خورشیدبانو توی خانه بتابد؟» من هم که از حرف بابا خوشم آمده بود از ته دل خندیدم، به سمت پنجرهها رفتم و هر پردهای را که کنار زده نشده بود با کمک بابا کنار زدم. آن موقع بود که نور خورشیدبانو با مهربانی و لطف در دل خانه جا گرفت. و بعد من و بابا دوان دوان رفتیم یک به یک لامپهای اضافی را خاموش کردیم. حالا مدتهاست از آن روزها میگذرد. من فهمیدم که در وجود من و شما هم لامپهای زیادی وجود دارد؛ اما خورشید خدادادی ما میتواند مثل همان خورشیدبانو روح و روان را روشن بکند؛ اما گاهی اوقات ما فراموش میکنیم و خودمان مثل همان پردهها مانع میشویم که روشنایی ما را تابناک کند. خاطرهنویسی به ما کمک میکند تا همهی پردهها را از روی پنجرههای ذهن کنار بزنیم تا خورشید اندیشه بتواند روح و روان ما را نورانی بکند. خاطره راه آرامش است. سفر کاغذی سفر کردن از علاقهها و دلخوشیِ آدمهای زیادی است. مخصوصاً اگر اینکه مسافرت به جاهای خوش آبوهوا و دلپذیر باشد. من کمتر کسی را میشناسم که بگوید: من سفرکردن را دوست ندارم. بیشتر آدمها تا اسم سفر و گردش را میشنوند گل از گلشان میشکفد. من برایتان خبر خوبی دارم! اگر شما هم مثل من با شنیدن کلمهی جادوی سفر دلتان برای سفر پر میزند؛ پس چرا بیکار نشستهاید؟ خب همین حالا مسافرت را شروع کنید و زمان را در مشتتان بگیرید. تنها کافی است دست به قلم شوید و لذت سفرِ کاغذی را تجربه کنید. سفری پر فرازونشیب که شما از هر کجایی که هستید آغاز میکنید و میتوانید به هر کجایی که دلتان میخواهد بروید و آن را به پایان برسانید. خاطرهنویسی هم یک نوع سفر کاغذی است. اگر تا به حال حواستان به سفر کاغذیِ پر هیاهو و بیدردسر خاطرهها نبوده است و یا اگر تا به حال از این منظره به خاطرهنویسی نگاه نکرده بودید، پس همین حالا کمربندها را ببندید، وسایل سفر را مهیا کنید و با یک نفس عمیق و البته لبخندی شکلاتی، دل به دریا بزنید و در جادهی پر پیچ و خط کاغذی خودتان را رها کنید و تا یک دل سیر از نوشتن خسته نشدید، سفرتان را ادامه بدهید. و مطمئن باشید خدا هم مراقب شماست تا به شما خوش بگذرد و میتوانید حتی بیشتر از یک سفر جادهای کیف کنید. امتحانش مجانی است؛ همین حالا خاطره گردی را آغاز کنید... سه، دو، یک. | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 41 |