تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,402 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,346 |
بر روی نقشه صلح میکارم- رؤیا- آرزوی حضرت معصومه- یلدا- نغمهی تازه- امشب | ||
سلام بچه ها | ||
دوره 30، شماره 357، آذر 1398، صفحه 30-31 | ||
نوع مقاله: شعر | ||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22081/hk.2019.70839 | ||
تاریخ دریافت: 13 شهریور 1400، تاریخ پذیرش: 13 شهریور 1400 | ||
اصل مقاله | ||
بر روی نقشه صلح میکارم هادی خورشاهیان در اتیوپی امسال قحطی بود در سوریه هر روز جنگیدند در اُزبکستان زلزله آمد در غزّه بذر مرگ پاشیدند * در گوشهای یک فیل را کشتند جنگل چهل شب توی آتش سوخت یک کودک کار آن طرف لرزید یک تاجر امّا پول میاندوخت * دنیا کمی این روزها گیج است امروز دنیا توی تب میگفت ذهنش پُر از تکرار هذیان بود از جنگ و قحطی زیر لب میگفت * میآورم از دورها یک ابر میآورم از آسمان باران دنیا دوباره سبز خواهد شد در اتیوپی، در مصر، در یونان * میآورم باران و میبینم خوابیده دیگر شعلههای جنگ بر روی نقشه صلح میکارم فرسنگ در فرسنگ در فرسنگ.
رؤیا صبا فیروزی زیر سقف مهربانی روی زیراندازی از گلهای قالی لحظههای باصفای همزبانی... توی سفره کاسهای لبریز از یاقوت و نقره دانههای سرخ و سیمین ترش و شیرین کل خانه پر شده از عطر و بوی هندوانه خواندن آوازهای عاشقانه فال حافظ... گوش جان بر شاهنامه عطر شببوهای گلدان یاسهای توی ایوان مثل رؤیاست این شب زیبای یلداست...
آرزوی حضرت معصومه(س)
اکرمالسادات هاشمیپور
ابر با دلتنگیاش باد با بیتابیاش از سر شب تا سحر ماه با بیخوابیاش
شهرها را یک به یک کوچهها را بیقرار همسفر با من شدند در مسیر انتظار
انتظارم آرزوست آرزویم مشهد است دورم از این آرزو حال من خیلی بد است
آرزویی که مرا راهی قم کرده است بی تو آهوی دلم خانه را گم کرده است
ای برادر جادهها بوی باران میدهد آهوان خسته را یاد تو جان میدهد
یلدا محمود پوروهاب یلدا رسید خانه در دستهای خود داشت سیب و انار و لیمو آجیل و هندوانه
او چید روی سفره آجیل و میوهها را شد خانه شاد و خوشبو از رنگ و بوی سفره
تر کرد چشم ما را یک دفعه حال یلدا با اشک و ناله میخواند آهسته این دعا را
«ای خوبیِ تو جاری کاری بکن، نباشد یلدای هیچ خانه شرمنده از نداری!»
نغمهی تازه فاطمه احمدزاده خوش به حالت پرندهی زیبا خانهای قد آسمان داری با صدای بلند میخندی یک دل شاد و مهربان داری
آب مینوشی از لب چشمه میوه از دست شاخه میچینی روی دامان دشت میخوابی خوابهای قشنگ میبینی
ای پرنده پرندهی زیبا بنشین روی شاخههای دلم و بخوان از ته دلت اینبار نغمهی تازهای برای دلم
امشب
زهرا دواری
خانم! سلام، اینجا چه سرد است سرما به اینجا هم رسیده تا میتواند دست پاییز از شاخهها هی برگ چیده
اصلاً خیالی نیست خانم! آدم دلش گرم است اینجا برف و یخ و سرما مهم نیست وقتی تو باشی دوست با ما
امشب من از مشهد میآیم از چند استان آن طرفتر سوغات آوردم برایت صدها سلام از آن برادر | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 43 |