تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,123 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,041 |
علایق سهیل | ||
سلام بچه ها | ||
دوره 31، اردیبهشت 362، اردیبهشت 1399، صفحه 17-17 | ||
نوع مقاله: داستانک | ||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22081/hk.2020.71054 | ||
تاریخ دریافت: 28 شهریور 1400، تاریخ پذیرش: 28 شهریور 1400 | ||
اصل مقاله | ||
علایق سهیل سوگل عصاری سهیل یوسفی در روز تولدش ساعت 45: 7 دقیقهی صبح، در خانه به تابلوهای اتاق پذیرایی با منظرهی باغهای سرسبزشان و مبلهای استیل و آباژور منگولهدار کرم قهوهای نگاه کرد و چانهاش را خاراند. او رفت توی فکر. سهیل در کل مخالف اصول و قواعد کلاسیک بود. او علایق و نظراتش با پدر و مادرِ بسیار بسیار سنتیاش خیلی خیلی فرق داشت. همان ساعت در حالی که آسمان با تمام درخشندگیاش شاهد بر گلهای باغچهی کنار ایوان خانه بود، وقتی که آقای یوسفی داشت سنگک داغ و چای شیرین میخورد، پسرش روبهرویش ایستاد و گفت: «من دیگه واقعاً تحمل این میز عسلی چوبی رو ندارم. لکهی چای میمونه روش.» آن وقت آقای یوسفی کلی استدلال کرد و دلیلهای ریاضیگونه و غیرریاضیگونه آورد و گفت: «هویت فرهنگی خیلی مهمه سهیلجان! تازشم، ندیده بودیم این مورد واسهی یه پسر مهم باشه.» بلافاصله خانم یوسفی هم موافقتش رو با این حرف اعلام کرد؛ اما سهیل فقط به لکهی چای فکر میکرد. تا اینکه عصر یک روز پنجشنبهی هوای سرد، آقای یوسفی با یک میز عسلی شیشهای به خانه آمد و آن را گذاشت توی اتاق پذیرایی. آنوقت خانم یوسفی که دید آباژور منگولهدار به میز شیشهای نمیاد، گفت که آباژور را عوض کنند. بعد که دیدند آباژور مدرن به مبل کلاسیک نمیخورد، مبلها را به سمساری دادند. به جایش یک دست مبل مدرن خریدند. بعد که دیدند مبل جدید به فرش لاکی نمیخورد، فرشها را فروختند و به جایش کف خانه را پارکت کردند. خانهی آقای یوسفی تبدیل شد به یک خانهی مدرن. دو ماه بعد، یک روز صبح، آقای یوسفی که به کلی مدرن شده بود، به پسرش که برایش چای آورده بود، گفت: «من دیگه چای نمیخورم سهیلجان، کیک میخوام با قهوه!» | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 45 |