تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,015,818 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,717,980 |
داستانک | ||
سلام بچه ها | ||
دوره 31، اردیبهشت 362، اردیبهشت 1399، صفحه 21-21 | ||
نوع مقاله: آسمانه | ||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22081/hk.2020.71056 | ||
تاریخ دریافت: 28 شهریور 1400، تاریخ پذیرش: 28 شهریور 1400 | ||
اصل مقاله | ||
لب مرز زینب کاوند- 13ساله- کانونپرورش فکری بروجرد - میدونم اگر برم تنها میشی. میدونم اگر برم دق میکنی؛ اما نمیشه، باور کن. چارهای نیست. - میدونم رضا، ولی دیگه کسی نبود؟ آخه اونجا خیلی خطرناکه. آخه من با این بچه که تا چند وقت دیگه به دنیا میاد چه کار کنم؟ بهش بگم باباش کجا رفته؟ - اینقدر حرص نخور سعیده. من باید واسهی کشورم هر کاری میتونم بکنم. آخه خیلی کشور و سرزمینم رو دوست دارم. اگه من کاری نکنم، کی میخواد کاری کنه؟ حالا هم اینطوری نکن، من تا سه- چهار ماه دیگه برمیگردم. * صدای کارگردان در سالن پیچید و بازیگران دست از بازی برداشتند. - خوب بود، ولی طبیعیتر بازی کنید. خانمطاووسی راحتتر اشک بریزید. یه کم مصنوعی بازی میکنید. آقامهرداد شما هم یه کم خشک هستید. خسته نباشید! بقیهاش واسه فردا. مهرداد سوار ماشینش شد تا برود که زنگ تلفنش به صدا درآمد. - سلام آقای گودرزی یه ویزا میخوام بگیرم ها. من دیگه نمیتونم توی این کشور زندگی کنم. خسته شدم زودتر ردیف کن تا برم. | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 51 |