مامان، بابا بیایید حرف بزنیم

اتاق مشاور

مامان، بابا بیایید حرف بزنیم

مهدیس حسینی

کارشناس روان‌شناسی‌بالینی

احتمالاً شما هم بیش‌تر با دوستان‌تان حرف می‌زنید تا پدر و مادرتان، و این طبیعی است؛ حتی اگر رابطه‌ی خیلی خوبی با پدر و مادرت داشته باشی هم‌چنان دنبال راهی هستی که خودت انتخاب کنی و تصمیم بگیری؛ اما با این حال زمان‌هایی است که اکثر ما به کمک و حمایت پدر و مادر نیاز داریم، ولی گاهی اوقات حرف زدن با آن‌ها آن‌قدرها هم آسان نیست.

پس اگر جزء آن دسته از افرادی هستید که هیچ‌گاه با پدر و مادرتان ارتباط برقرار نکرده و یا روابط‌تان با آن‌ها بسیار کم است، روزی چند ساعت از وقت‌تان را خالی کرده و زمان‌تان را به یک‌دیگر اختصاص دهید. اولین گام برای داشتن روابطی محکم با والدین همین است.

هرگز فکر نکنید که آن‌ها درک‌تان نمی‌کنند، این یک باور غلط است. همه‌ی احساسات و افکارتان و آن‌چه از زندگی می‌خواهید را بدون ترس یا خجالت با آن‌ها در میان بگذارید و اجازه دهید از تمام اتفاق‌های زندگی‌تان آگاه باشند و هیچ چیز پنهانی بین شما وجود نداشته باشد. این کار باعث می‌شود راحت‌تر درک‌تان کنند و با شما همراه شوند.

هیچ‌گاه انتظار نداشته باشید که فقط آن‌ها شنونده‌ی شما باشند و درک‌تان کنند، به همان اندازه که انتظار دارید آن‌ها شما را درک کنند شما هم باید با آن‌ها همگام شوید، به توصیه‌ها و دیدگاه‌های‌شان احترام بگذارید تا بتوانید همیشه با هم صمیمی باشید.

اگر با حرف‌های‌شان مخالف هستید به جای این‌که بگویید والدینم مرا درک نمی‌کنند، آن‌قدر سؤال بپرسید و آن‌قدر حرف بزنید تا بتوانید یک‌دیگر را متقاعد کنید؛ حتی اگر افکارتان کاملاً مخالف یک‌دیگر است هیچ‌گاه سعی نکنید به روابط‌تان با یک‌دیگر خاتمه بدهید؛ برعکس هر چه مخالفت‌ها بیش‌تر، گفت‌وگو هم باید بیش‌تر شود. صحبت کردن صمیمیت را بیش‌تر کرده و از دور شدن جلوگیری می‌کند. هرگز اجازه ندهید مخالفت‌های‌تان به مشاجره تبدیل شود. مهم‌ترین اصل در صمیمیت داشتن با والدین، داشتن روابط سالم است؛ حتی اگر در تمامی موارد با هم مخالف هستید ساعت‌ها با هم صحبت کنید؛ اما هیچ‌گاه اجازه ندهید مشاجره‌ای بین‌تان به وجود آید. سعی کنید بدون دعوا و با دلیل و منطق نظرات‌تان را مطرح کنید.

آن چیزی که تاکنون باعث شده است شما را از والدین‌تان دور کند را باید کاملاً تغییر داده و عوض کنید. اگر قبلاً به آن‌ها بی‌احترامی کرده‌اید، دروغ گفته‌اید و کارهایی را دور از چشم آن‌ها انجام داده‌اید، از اعتماد آن‌ها سوء‌استفاده کرده‌اید، همه را نه تنها باید جبران کرده و مسئولیت‌پذیرتر شوید، بلکه از تکرار آن نیز به شدت باید خودداری کنید.

همیشه در مسائل و مشکلاتی که در زندگی به وجود می‌آید به جای این‌که در مقابل والدین‌تان قرار بگیرید و آن‌ها را به خاطر رفتارها و واکنش‌شان نسبت به مسائل سرزنش کنید، سعی کنید خودتان را به جای آن‌ها بگذارید و از چشم آن‌ها به مسئله نگاه کنید. به یاد داشته باشید تجربه‌ی آن‌ها از شما بیش‌تر بوده و رفتار آن‌ها اصلاً شایسته‌ی سرزنش از طرف شما نیست. همیشه به جای این‌که در مقابل آن‌ها قرار بگیرید با هم‌دلی در کنارشان باشید تا صمیمیت بین شما بیش‌تر شود.

همیشه برای صحبت کردن زمان مناسبی را انتخاب کنید که پدر و مادرتان در حال انجام کارهایی مثل ظرف شستن یا کار در منزل یا دفتر و... نباشند. در غیر این صورت ذهن آن‌ها مشغول چیزهای دیگر است و به آن‌چه شما می‌گویید توجه کامل نخواهند داشت.

در مورد مسئله‌ای که می‌خواهید با آن‌ها صحبت کنید، فکر کنید، بعد آن را در تکه کاغذ یادداشت کنید، سپس خودتان را جای آن‌ها بگذارید که اگر شما در این وضعیت قرار می‌گرفتید چه کاری انجام می‌دادید؟

برای مثال اگر آن‌ها به شما بگویند که قبل از ساعت ۸ باید در خانه باشید و شما در ساعت ۹ به خانه برگشته‌اید باعث می‌شود که آن‌ها دیگر به شما اعتماد نکنند.

بیایید به وضعیتی فکر کنیم: تصور کنید به تولد دوست‌تان دعوت شده‌اید و والدین شما مخالف شرکت شما در آن جشن هستند. سعی کنید با آرامش با آن‌ها صحبت کنید.

من احساس می‌کنم که ناعادلانه است جمعه به تولد دوستم نروم. از آن‌ها بپرسید چرا؟

چرا نمی‌توانم به تولد دوستم بروم؟ شما نگران چه هستید؟ (شاید آن‌ها چیزی می‌دانند که شما نمی‌دانید)

هرگز ناله و شکایت نکنید، والدین از شنیدن شکایت نفرت دارند و هم‌چنین اصرار شما برای رفتن به جشن، این وضعیت را بدتر خواهد کرد.