تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,081 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,026 |
یک عالمه خوراکی | ||
سنجاقک | ||
دوره 17، دی مسلسل189-1399، دی 1399، صفحه 3-3 | ||
نوع مقاله: داستان | ||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22081/sn.2020.71598 | ||
تاریخ دریافت: 16 آذر 1400، تاریخ پذیرش: 16 آذر 1400 | ||
اصل مقاله | ||
یک عالمه خوراکی هاجر زمانی توتوکلاغی و مامانش به یک فروشگاه بزرگ رفته بودند. توی فروشگاه چی بود؟ هر چی دلت میخواست! توتو خوراکیها را که دید، هول شد. سبد را هُل داد و سمت قفسهها رفت. یک شکلات بزرگ برداشت. یک قالب ژلهی گنده و چندتا کیک و بیسکویت هم برداشت. مامان حواسش نبود. داشت قیمت خوراکیها را نگاه میکرد. توتو نصف بیشتر سبد را پُر کرد. پیش مامان آمد و گفت: «من خریدهامو برداشتم.» مامان به سبد نگاه کرد، چشمهایش گِرد شد پرسید: «وای! این همه خوراکی را کِی میخواهی بخوری؟» توتو یکی یکی پرهای سیاهش را شمرد: «یکی را قبل از صبحانه، یکی را بعد صبحانه. یکی قبل از ناهار، یکی هم بعد از ناهار...» مامان گفت: «چه خبر است! من این همه خوراکی را نمیتوانم برایت بخرم. فقط دوتا خوراکی میتوانی برداری! یک کم فکر کن، بعد انتخاب کن.» توتو اولش اخم کرد؛ اما بعد فکر کرد؛ فکر کرد اگر این همه خوراکی را بخورد چی میشود؟ گِرد و قُلنبه میشود، گلویش خراب میشود، دستپخت مامان را هم که خیلی دوست دارد، نمیتواند بخورد! تازه! اگر دل درد بگیرد چی؟ اگر شب خوابش نبرد چی؟ توتو سرش را انداخت پایین و سبد را هُل داد. خوراکیها را یواش یواش گذاشت سر جایشان. فقط دوتا بیسکویت را گذاشت توی سبد بماند. دوتا بیسکویت با طعم پنیر. | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 60 |