تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,131 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,048 |
از پیانو یک قایق ساخت | ||
سلام بچه ها | ||
دوره 31، آبان368آذر369، آبان 1399، صفحه 16-17 | ||
نوع مقاله: داستان | ||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22081/hk.2020.71753 | ||
تاریخ دریافت: 30 آذر 1400، تاریخ پذیرش: 30 آذر 1400 | ||
اصل مقاله | ||
از پیانو یک قایق ساخت سوگل عصاری نصف شب بود. سهیل از خواب پرید. احساس کرد باید خیلی زود به طرف دستشویی بدود. وقتی که خواست از دستشویی بیرون بیاید و دوباره خواب نازش را ادامه بدهد، قفل در نچرخید. چشمهای سهیل کمی بیشتر از حد معمول باز شد. دوباره امتحان کرد؛ اما در باز نشد. حالا او باید تا فردا صبح که اولین نفر در خانواده از خواب بیدار میشد، در دستشویی منتظر بماند. سهیل سعی کرد دوباره امتحان کند؛ اما فایدهای نداشت. آه بلندی کشید و یکدفعه یادش آمد که هفت صبح امتحان ریاضی دارد؛ اما چارهای نداشت. باید تا صبح در دستشویی منتظر میماند. همان لحظه چشمش به لکهی سیاهی افتاد که داشت روی کاشیهای کنار دیوار دستشویی حرکت میکرد. یک لکهی سیاه شاخکدار! یک سوسک! سهیل ترسیییید. بزرگترین آرزوی قلبیاش را کرد؛ داشتن یه آرپیجی! اما این آرزویش هم با اینکه از ته دل بود، طبق معمول بر آورده نشد. سهیل از شدت ترس، بیحال شد. او چشمهایش را بست و تکیه داد به دیوار. در همین حال که چشمهایش بسته بود، تصمیم گرفت کمی رؤیاپردازی کند تا شاید زمان بگذرد. با خودش فکر کرد داخل پیانوی گوشهی اتاق پذیرایی را خالی کند و از آن یک قایق سفید بسازد توی دریاها و در آن شکسپیر بخواند. خواندن شکسپیر در قایقی که از جنس پیانو بود، برای سهیل خیلی مزه داشت. مثل گیلاس که توی شکلات بکنی مَک بزنی، یا توتفرنگی که توی خامه بزنی بخوری. او زود چشمهایش را باز کرد تا به سمت پیانو برود و قایق را بسازد؛ اما متوجه شد که زیر پتو در تختخواب است. او از خوابی که دیده بود، هم خوشحال بود، هم ناراحت. خوشحال از اینکه توی دستشویی زندانی نبود و ناراحت از اینکه قایقی در کار نبود. آن شب سهیل بیشتر از حدّ معمول شام خورده بود. شاید برای همین از این مدل خوابها دیده بود. پیام اخلاقی:
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 50 |