تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,015,806 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,717,977 |
پریزادها | ||
سلام بچه ها | ||
دوره 31، آبان368آذر369، آبان 1399، صفحه 21-21 | ||
نوع مقاله: آسمانه | ||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22081/hk.2020.71756 | ||
تاریخ دریافت: 30 آذر 1400، تاریخ پذیرش: 30 آذر 1400 | ||
اصل مقاله | ||
پریزادها نوید صنعتی- 17ساله- ملارد سینا خودش را در آینه نگاه میکرد که چشمش به ساعت در آینه افتاد. باید زودتر راه میافتاد. کولهپشتیاش را برداشت و از خانه بیرون رفت. وقتی درِ حیاط را باز کرد، دو نفر را دید که صورتشان مثل ماه شب چهارده زیبا بود... انگار از سرزمین دیگری آمده بودند. پرسید: «شما کی هستید؟» آنها گفتند: «ما پریزادیم.» سینا که داشت از خوشحالی و هیجان بال درمیآورد، پرسید: «از کجا آمدهاید؟ وطنتان کجاست؟» یکی از پریزادها جواب داد: «وطن ما در کرهی ماه است. دوست داری با ما بیایی؟» سینا که نوجوانی ماجراجو بود و همیشه دوست داشت کرهی ماه را ببیند و به سرزمین پریزادها سفر کند؛ زود گفت: «خیلی دوست دارم؛ اما چه طوری؟» یکی دیگر از پریزادها لبخند زد و گفت: «خیلی راحت! باید چشمانت را ببندی و بگویی: بَم، بوم، بام!» سینا چشمهایش را بست و بلند گفت: «بَم، بوم، بام.» وقتی چشمهایش را باز کرد دید در خانهیشان جلوی آینه ایستاده؛ و اگر زودتر راه نیفتد به مدرسه نمیرسد. کولهپشتیِ پر از کتاب و دفترش را برداشت و از خانه بیرون رفت. وقتی درِ حیاط را باز کرد، جلو در کتابی را دید. روی جلد کتاب درشت نوشته شده بود: «پریزادها در ماه.» | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 43 |