تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,124 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,043 |
با گذشتگان قدمی بزنیم | ||
سلام بچه ها | ||
دوره 31، دی ماه 370، دی 1399، صفحه 10-13 | ||
نوع مقاله: با گذشتگان قدمی بزنیم | ||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22081/hk.2020.71775 | ||
تاریخ دریافت: 02 دی 1400، تاریخ پذیرش: 02 دی 1400 | ||
اصل مقاله | ||
با گذشتگان قدمی بزنیم معالجه مسیح(ع) فرمود: «کور مادرزاد و کچل را معالجه کردم؛ اما از معالجهی احمق عاجز شدم.» زهرالربیع ـ سیدنعمتالله جزایری معرفهالاعضا یکی از دیوانهای پرسید: «اگر قرار بود انسان فقط یک چشم داشته باشد، دوست داشتی آن چشم کجا قرار میگرفت؟» گفت: «روی انگشت اشاره.» طرف پرسید: «چرا؟» گفت: «آنوقت میتوانستم انگشتم را بکنم تو دهن جنابعالی تا ببینم ظاهر و باطنت یکی است یا نه؟» حالا حکایت ماست. عمران صلاحی ادعا مهدی، خلیفهی عباسی، در شکار از لشکر جدا ماند. شب به خانهی یک عرب بادیهنشین رسید. کمی طعام و کوزهای آب پیش آورد؛ چون کاسهای بخوردند، مهدی گفت: «من یکی از خواص مهدی خلیفهام.» کاسهی دوم بخوردند، گفت: «من یکی از فرماندهان لشکر مهدی خلیفهام.» کاسهی سوم بخوردند، گفت: «من مهدیام.» مرد عرب کوزه را برداشت و گفت: «کاسهی اول خوردی، ادعای خدمتکاری کردی. دوم ادعای امیری کردی. سوم ادعای خلافت کردی. اگر کاسهی دیگری بخوری، ادعای خدایی کنی.» رسالهی دلگشا ـ عبید زاکانی
شعر و نماز شاعری، شعر بیمزهای خواند و برای تبلیغ بیشتر گفت: «این را در اثنای نماز گفتهام.» یکی از حاضران گفت: «شعری که در نماز گفته شده، اینقدر بیمزه است، حالا ببینید نمازی که در آن این شعر گفته شده چهقدر بیمزه است؟» بهارستان جامی میراث دو امیرزاده در مصر بودند. یکی علم آموخت و دیگری مال اندوخت. عاقبت الامر آن یکی علامهی عصر گشت و این یکی پادشاه مصر شد. پس این پادشاه به چشم حقارت در دانشمند نظر کرد و گفت: «من به سلطنت رسیدم و تو همچنان در فقر و سختی ماندهای.» دانشمند گفت: «ای برادر! شکر خدا که من میراث پیغمبران یافتم و تو میراث فرعون و هامان.» گلستان سعدی | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 50 |