تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,318 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,268 |
هوا را از من بگیر، کلمه را نه! | ||
سلام بچه ها | ||
دوره 32، دی 382، دی 1400، صفحه 14-15 | ||
نوع مقاله: فیلم و سینما | ||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22081/hk.2021.71982 | ||
تاریخ دریافت: 03 بهمن 1400، تاریخ پذیرش: 03 بهمن 1400 | ||
اصل مقاله | ||
فیلم و سینما هوا را از من بگیر، کلمه را نه! نگاهی به تاریخچهی گفتوگو در سینما علی خانمرادی
اگر شما به 120 سال قبل برگردید با امکانات آن زمان چگونه یک فیلم میسازید؟ این دقیقاً مثل ساختن فیلم در منزل است. تازه شما حالا حداقل اطلاعاتی در زمینهی ساخت فیلم دارید که در آن زمان کسی نداشته با این حال باز هم ساختن فیلم کار آسانی نیست و نیاز به امکانات زیادی دارد. زمانی که هنوز دوربین فیلمبرداری ساخته نشده بود و افرادی مثل توماس ادیسون مخترع الکتریسیته در تلاش بودند تا ابزاری برای تهیه عکسهای متحرک بسازند. بله، همین ادیسون معروف که برق را اختراع کرده در زمینهی سینما هم کلی اختراعات دارد و از کسانی است که اولین آجرهای بنای فیلم و سینما را گذاشته و با طراحی و ساخت دستگاه متحرکسازی تصاویر با عنوان «کینتوسکوپ» کمک زیادی به شروع کار سینما کرده است.
اولین حرکتی که در زمینهی متحرکسازی تصاویر انجام شده است، متحرک کردن تصویر یک مرد سوارکار و اسبش است که در یک مزرعه با استفاده از 24 دوربین که با فاصلهی مشخص در کنار هم قرار داده شدهاند، تلاش شده است بتوانند از لحظه به لحظهی حرکت اسب و سوارکارش عکسبرداری کنند و سپس عکسهای به دست آمده را پشت سر هم با دور تند نشان دادهاند و به این شکل اولین متحرکسازی در سال 1878 در آمریکا ثبت شده است. بعدها «برادران لومیر» که آنها را پدر سینمای جهان میشناسند، با معرفی دستگاه فیلمبرداری و پخش آن با عنوان «سینماتوگراف» توانستند فیلمهایی از «خارج شدن کارگران از کارخانه» و «ورود لوکوموتیو بخار به ایستگاه» بسازند و کم کم سینما و تصاویر متحرک را به مردم آن زمان معرفی کردند. آنها در ادامه به ساخت فیلمهای داستانی و حتی علمی- تخیلی روی آوردند.
اما در آن زمان فیلمها هنوز هیچ صدایی نداشت و گاهی برای اینکه پخش فیلم در سینما لذتبخشتر باشد گروههای موسیقی را به سینما میآوردند تا همزمان که فیلم پخش میشد گروه موسیقی به نواختن آهنگ بپردازد. تا آن زمان یعنی تا سال 1923 میلادی فیلمها بیصدا یا به اصطلاح «صامت» بود؛ اما در همان اوایل قرن بیستم بود که موسیقی و گفتوگو به سینما وارد شد. تا قبل از آن چیزی با عنوان «دیالوگ» بین شخصیتهای فیلمها وجود نداشت و معمولاً نوشتههایی به شکل متن در جاهایی از فیلم که شخصیتها با هم حرف میزدند، نمایش داده میشد.
اما اولین فیلمی که در آن صدا، موسیقی و چند گفتوگوی کوتاه استفاده شد و سازندگان آن توانستند صدا و تصویر را با هم پخش کنند، فیلم «خوانندهی جاز» بود که در سال 1927 ساخته شد. این فیلم 90 دقیقهای 281 کلمه گفتوگو داشت که برای آن زمان موفقیتی بزرگ بود.
در کشورمان هم در دوران مظفرالدینشاه قاجار در سال 1279 اولین دستگاه سینماتوگراف وارد ایران شد و تا سال 1312 که اولین فیلم ناطق (دارای گفتوگو) با عنوان «دختر لر» با کارگردانی به نام اردشیر ایرانی ساخته شد. فیلمها به صورت بیصدا تهیه و پخش میشدند. در ایران به خاطر علاقهی مظفرالدینشاه به سینما خیلی زود و تنها پنج سال بعد از شروع کار برادران لومیر فیلمسازی در کشورمان آغاز شد، در حالی که بسیاری از کشورها هنوز سینما را به درستی نمیشناختند.
بیایید از خودمان بپرسیم گفتوگو در فیلمهای سینمایی به چه کار میآید؟ و اگر گفتوگو و صدا در سینما نبود فیلمها با چه مشکلی مواجه میشدند؟ در جواب به این پرسشها باید گفت اگر گفتوگو نبود شخصیتها نمیتوانستند قصهی فیلم را پیش ببرند. بخشی از قصهی هر فیلم با گفتوگو روایت میشود و ما به عنوان بیننده با شنیدن گفتوگوها اطلاعات مهمی از ماجرای فیلم دستگیرمان میشود. همچنین گفتوگوها به ما کمک میکنند شخصیتهای فیلم را بهتر بشناسیم. اگر قبول کنیم شخصیتپردازی در یک فیلم با استفاده از رفتار و گفتار شخصیتها شکل میگیرد و تصمیمات و انتخابهای آنها کمک میکند بفهمیم آیا او شخصیت خوب و مثبت فیلم است یا شخصیتی منفی و ضدقهرمان است، باید این را هم بپذیریم که بخش مهمی از این شناختی که به دست میآوریم از راه گفتار و لحن و کلماتی است که به کار میبرد. مثلاً یک شخصیت لات یا کفترباز و یا سارق را میتوانیم از لحن حرف زدن و رفتارش بشناسیم و شخصیت قهرمان داستان که ممکن است یک کارآگاه یا ابرقهرمان یا حتی یک پدر وظیفهشناس باشد را با استفاده از کلمات و جملههایی که بر زبان میآورد بهتر بشناسیم. بنابراین گفتوگو میتواند به درک و فهم بهتر ما از ماجرا و نوع شخصیتها بسیار کمک کند؛ و اگر گفتوگو را از سینما بگیریم ضربهی سختی به آن زدهایم. در برخی فیلمها و انیمیشنهای معروف سینما گفتوگوهایی بین شخصیتها اتفاق افتاده است که بعد از گذشت سالها از ذهن ما پاک نمیشوند و این نشان از قدرت کلام آنها دارد که البته وظیفهی نویسندهی فیلمنامه است که چنین دیالوگهایی را برای شخصیتها بنویسد. در فیلم معروف «جزیرهی شاتر» یک گفتوگوی جالب هست که با هم میخوانیم: تدی: میدونی، اینجا منو به فکر فرو میبره. چاک: چه فکری رئیس؟ تدی: کدوم بدتره؟ زندگی کردن مثل یک هیولا، یا مردن مثل یک مرد خوب؟ با هم چند نمونه گفتوگوی جالب و ماندگار دیگر در سینما را بخوانیم: ژاک: سختترین قسمت غواصی، وقتیه که به انتهای آب میرسی. جوانا: چرا؟ ژاک: برای بالا اومدن باید یه دلیل خوب داشته باشی، و پیدا کردن یه دلیل خوب کار خیلی سختیه. (فیلم آبی بیکران 1988) *** ده سال پیش من تو یه رستوران بودم تو آلاباما. دو نفر اومدن سر به سرم گذاشتن، این اولین اشتباهشون بود. چاقو کشیدن، این دومین اشتباهشون بود. چاقوکشی بلد نبودن؛ این آخرین اشتباهشون بود. (فیلم فرار از آلکاتراز 1979) *** عمو رحیم (خسرو شکیبایی): پسر تو چند سالته؟ پسر: پارسال ۱۶ سالم بود بچه بودم؛ دو روز بعد بابام مُرد، بازم ۱۶ سالم بود، اما دیگه بچه نبودم! (فیلم اتوبوس شب- کیومرث پوراحمد) | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 44 |