تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,015,762 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,717,968 |
آثار خوب بچهها | ||
پوپک | ||
دوره 29، خرداد مسلسل 335، خرداد 1401، صفحه 32-33 | ||
نوع مقاله: کبوتر نامه رسان | ||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22081/poopak.2022.72787 | ||
تاریخ دریافت: 16 تیر 1401، تاریخ پذیرش: 16 تیر 1401 | ||
اصل مقاله | ||
کبوتر نامهرسان آثار خوب بچهها به کوشش: سعیده اصلاحی دو دلنوشتهی زیبا از دو خواهر نازنین: بیکران مثل اقیانوس کتاب، مثل اقیانوس است؛ بیکران و آبی. وقتی آن را باز میکنیم ما را سوار موجهای آبیاش میکند، با ما حرف میزند و ما را به سوی دنیاهای جدید میبرد. برایمان شعرهای زیبا میخواند از زندگی پیامبران، امامان و انسانهای بزرگ و موفق میگوید تا راه بهتر زیستن و سربلند ماندن را یاد بگیریم. من دوست دارم هر روز کتاب تازهای بخوانم و با ماجرای جدید و جالبی آشنا شوم. شما هم سفر در این اقیانوسهای آبی را دوست دارید؟ یگانه فاخریپور- هشتساله- کلاس دوم کتاب همراه همیشگی سلام دوستانم! به نوشتههای روی این کاغذها نگاه کنید. انگار نویسندگان با ما حرف میزنند. ما آنها را نمیبینیم، صدایشان را نمیشنویم؛ اما با همین برگههای کاغذی با آنها دوست میشویم. هر کلمه و هر جمله مثل نسیم بهاری، صورتمان را نوازش میکند و روح، دل و فکرمان سیراب میشود. و احساس نشاط و شادابی میکنیم. کتاب، دوست خوب من و تو و همراه همیشگی ماست. دوستی که هیچ وقت با ما قهر نمیکند و تنهایمان نمیگذارد. هر وقت و هر کجا که بخواهیم با ما میآید و هر چه دارد به رایگان تقدیم ما میکند. یادمان باشد این دوستان بینظیر را فراموش نکنیم و از آنها غافل نشویم. یکتا فاخریپور- دهساله دوست دارم کتابم را باز هم باز کردم کتابم را این بار خودم توانستم بخوانم شعرهای آن را:
کتاب شعر من چهقدر خواندنی بود شعرهایش شنیدنی بود
آهسته بستم کتابم را اما به خاطر سپردم خط به خط آن را یاسمینسادات قیاثی- هفتساله قایقسواری در خیال اینجا یک دریاست بزرگ و زیباست قایقسواری را دوست داری؟ پس با من بیا به سمت دریا هی بزن پارو اینسو و آنسو چشمت را ببند شادی کن بخند با من شعر بخوان بخوان یک داستان اینجا یک دنیاست خیال و رؤیاست زیبای زیباست حالا بیدار شو بیدار شو از خواب اسم این دریا کتاب است کتاب طهورا خلیلارجمندی- نهساله امانت ارزشمند یک روز بهاری مرجان از خواب بیدار شد، با خودش گفت: «چهقدر دلم یک کتاب خوب میخواهد بهتر است یک کتاب از کتابخانهی مدرسه امانت بگیرم.» مرجان بعد از اینکه صبحانه خورد، آماده شد و به سمت مدرسه حرکت کرد. توی کلاس، خانم معلم به بچهها گفت: «کتاب خواندن کار بسیار پسندیده و خوب است و هر کتاب یک یار مهربان است که باعث دانایی شما میشود؛ اما یادتان باشد از این دوستان مهربان، درست مراقبت کنید.» بعد از تمام شدن کلاس، مرجان به کتابخانه رفت و با کمک راهنمای آنجا، یک کتاب خوب انتخاب کرد. او مطالب آن را چندین بار با دقت خواند و سعی کرد هر بار که صفحههای آن را ورق میزند لبههایش تا نشوند و تمیز و مرتب بمانند. مرجان بعد از چند روز، آن امانت ارزشمند را سالم به کتابخانه برگرداند. چه خوب است که ما هم مثل مرجان دوستدار کتاب و یک امانتدار خوب باشیم. لاوین طرازمنفرد- نهساله | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 57 |