تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,316 |
تعداد مشاهده مقاله | 12,994,389 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,706,255 |
شتر و گاو کار آفرین | ||
سلام بچه ها | ||
دوره 33، 388 تیرماه، تیر 1401، صفحه 24-25 | ||
نوع مقاله: دوچرخه سواری و ایرانگردی | ||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22081/hk.2022.73089 | ||
تاریخ دریافت: 02 مهر 1401، تاریخ پذیرش: 02 مهر 1401 | ||
اصل مقاله | ||
دوچرخهسواری و ایرانگردی شتر و گاو کارآفرین عکس و نوشته: عدالت عابدینی گاوچاه، جایی خارج از شهر ورزنه و در جنوب شرق شهر قرار دارد. سوار دوچرخه میشوم و اقامتگاه را به حال خودش رها میکنم. دو طرف جاده زمینهای کشاورزی است. گهگاه خانههای کاهگلی را کنار آن میبینم. آنقدر خلوت است که فقط صدای وز وزِ چرخهای دوچرخه را روی زمین میشنوم. به «گاوچاه» میرسم. مستقیم میروم تا حاجابراهیم را پیدا کنم. روز قبل هماهنگ کردم که صبح ببینمش. درِ ساختمان باز است. ساختمان آنقدر بزرگ و سنتی و زیباست که مدتی فقط نگاهش میکنم. هیچکس آنجا نیست. صدا میزنم: - حاجابراهیم! حاجابراهیم کجایی؟ بالأخره حاجابراهیم با خنده پیدایش میشود. حاجابراهیم مردی ریزنقش با کُتی سیاهِ راهراه، کلاه سبز پشمی و ژاکتی قهوهای است. ابروهایی پُرپشت دارد و چین و چروک صورتش سن بالای شصتش را نشان میدهد. خیلی رسا و قشنگ صحبت میکند، مثل یک سخنران مسلط! لهجهاش بیشتر از آنکه به اصفهانیها شباهت داشته باشد به یزدیها میخورد. اینجا تقریباً مرز اصفهان و یزد است. خیلی گرم تحویلم میگیرد و زود میرویم سر اصل مطلب. حاجابراهیم از دوران کودکیاش، یعنی پنجاه سال پیش میگوید: - گاوها در زمانهای قدیم توی این منطقه، آب را از اعماق زمین بیرون میکشیدند و زمینهای کشاورزی اینجا را آبیاری میکردند. خلاصه اینکه حاجابراهیم نمیتواند این وضعیت را تحمل کند. دست به کار میشود. تلاش میکند گاوچاه را احیاء کند. با مشکلات زیاد، گاو سیستانی کوهاندار از پاکستان تهیه میکند. ایران که دیگر از این گاوها ندار. در حالی که قبلاً گاوهای سیستانی برای خودشان برو بیایی داشتند. بعد از حدود هشت ماه و به کمک برادرش گاو پاکستانیِ خریداری شده را رام میکند. آن هم به قول خودش با علف و ناز و نوازش و آواز خواندن. این گاو مثل همان قدیمها آب را از اعماق چاه بیرون میکشد. هر دفعه هم دویست لیتر و تا سههزار متر زمین را آبیاری میکند. ساختمان که دور تا دورش اقامتگاه بومگردی قرار دارد، وسطش گاوهچاه است. حاجابراهیم گاو کوهاندار را به آنجا میآورد. بعد به کمک دوستش یک سر طناب را به کوهان گاو و سر دیگر را به دلو میبندد. گاو با صدای حاجابراهیم به سمت پایین حرکت میکند. آب به کمک طنابی که به گاو بسته شده از چاه بالا میآید و به سمت زمینهای کشاورزی جاری میشود. جالب اینکه در انتهای حرکتش، خیلی دقت میکند که نه یک قدم جلو برود و نه کمتر! اگر جلوتر برود طناب پاره میشود؛ و اگر عقبتر بماند اصلاً آبی از دلو جاری نمیشود. بعد از دیدن گاوچاه به توصیهی حاجابراهیم میروم که آسیاب شتریِ قدرت را ببینم. باید ببینم شتر در اینجا چه کاری میخواهد بکند. آسیاب شتری فاصلهی زیادی تا گاوچاه ندارد. ده دقیقهای نمیکشد تا به آنجا میرسم. قدرت محمدی آنجا را اداره میکند؛ مردی خوشتیپ با سبیل پر پشت و کلاهی نمدی به سر و لبخندی همیشه بر لب. قدرت، از خشک شدن آب زایندهرود و از بین رفتن ته ماندهی کشاورزی در شهر ورزنه میگوید. به دنبال کار جدید، آسیاب شتری را راهاندازی میکند. خوشحال است که توانسته با توریستهای خارجیِ بسیاری ارتباط برقرار کند. میگوید: - من خیلی خجالتی بودم. اصلاً نمیتوانستم با خارجیها صحبت کنم؛ اما وقتی ارتباطاتم بیشتر شد، توانستم یواش یواش انگلیسی را یاد بگیرم، البته در حد کار راه انداختن. به همان خوشرویی، آماده میشود که آسیاب شتری و طرز کارش را نشانم دهد. شتر چهل ساله نامش ماشاءالله است. در آخوری استراحت میکند که با درِ کوچکی به آسیاب باز میشود. قدرت فقط در زمان اجرا شتر را به داخل آسیاب میآورد. آسیاب کاملاً گرد است و در ارتفاع پایینتری نسبت به سطح آسیاب قرار دارد و با آجرچینی زیبایی از دیوار اصلی آسیاب فاصله دارد. قدرت، شتر را با ابزارهای لازم به آسیاب میبندد. شتر به آرامی دنبال قدرت حرکت میکند و هر روز سیصد کیلوگرم گندم را با حرکت به دور محور آسیاب میکند. شتر اگر بخواهد به مدت طولانیای دور آسیاب بچرخد باید چشمانش بسته باشد تا سرگیجه نگیرد. آسیاب شتری قدمتی سیصد ساله دارد. همهی ابزارهای استفاده شده از چوب عناب هستند که باعث ماندگاریاش شدهاند. اینجا هم شتر با آواز خواندن قدرت شروع به حرکت میکند: شتر خوبه که بارش پنبه باشه جوان خوبه لبش پر خنده باشه فکر میکنم مخاطبش شتر و من هستیم. در پایان این نمایش زیبا، آقاقدرت با دوغ محلی که از مشک برایم میریزد از من پذیرایی میکند. | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 41 |