تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,013,621 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,716,740 |
چند لطیفه متناسب با آب و هوای سردسیری | ||
سلام بچه ها | ||
دوره 33، آبان-1401-392، آبان 1401، صفحه 32-33 | ||
نوع مقاله: چند لطیفه متناسب با آب و هوای مناطق سردسیری | ||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22081/hk.2022.73477 | ||
تاریخ دریافت: 09 آذر 1401، تاریخ پذیرش: 09 آذر 1401 | ||
اصل مقاله | ||
چند لطیفه متناسب با آب و هوای سردسیری دعوا همهی مردم بعد از تموم شدن دعوا حرفایی رو که باید میزدن و نزدن، یادشون میآد. من حرفایی رو که نباید میزدم؛ اما زدم یادم میافته. مهمانی دوست بابا از شهرستان اومده بود خونهمون مهمونی. ناهار بهش کرفس دادیم. شام اسفناج و کاهو. فردا صبحش صبونه نون و سبزی دادیم. گفت: «ناهار دیگه چیزی درست نکنید. خودم میرم میچرم!» فروشگاه مامانه و پسره رفتن فروشگاه. پسره هی شلوغبازی درمیآورد و میدوید اینطرف و اونطرف. مامانه گفت: «حالا که اینقدر اذیت میکنی، برات چیپس نمیخرم.» پسره یه چیپس برداشت، درشو باز کرد و گفت: «حالا دیگه مجبوری بخری.» مینیبوس مسافره سوار مینیبوس میشه و سلام میکنه. هیچکس جواب سلامشو نمیده. عصبانی میشه، میگه: «یه مشت خر و گاو نشستن توی مینیبوس...!» رانندههه صداشو میشنوه یه دفعه میزنه روی ترمز. همهی مسافرا میافتن روی هم. بلند میشه میاد یقهی مسافره رو میگیره، میگه: «بگو ببینم کی خره، کی گاوه؟» مسافره میگه: «والا اینطور که تو زدی روی ترمز، دیگه معلوم نیست. همه قاطی شدن!» استوری زنداییام توی اینستاگرامش عکس یه سفره با یه عالمه غذاهای مختلف گذاشت. زیرش نوشت: «ناهار امروز!» داییام زیرش کامنت گذاشت: «اینا رو کی میپزی که ما نمیبینم؟» زنداییام کلاً اینستاشو پاک کرد. دکتر یه دکتر توی محلهمون هست که خیلی عجول و به همه ور کن هستش. وقتی میریم پیشش، میگه: «فعلاً این داروها رو برات مینویسم، ولی بعداً حتماً یه دکتر درست و حسابی برو!» تردمیل بابام واسه خونهمون تردمیل خریده، ولی نمیذاره ازش استفاده کنیم. میگه: «روش میدوید، خراب میشه!» دوست یه دوست خیلی خوب و آقا داشتم. یه بار باهاش دعوام شد. هر چی فکر کردم که یه نقطه ضعف ازش گیر بیارم و تحقیرش کنم، چیزی پیدا نکردم. آخرش گفتم: «برو گمشو. تو اگه شعور داشتی با من دوست نمیشدی.» | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 11 |