تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,015,786 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,717,973 |
ماجراهای نباتکوچولو | ||
پوپک | ||
دوره 29، دی -1401-342، دی 1401، صفحه 30-31 | ||
نوع مقاله: خنده منده | ||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22081/poopak.2022.73698 | ||
تاریخ دریافت: 16 بهمن 1401، تاریخ پذیرش: 16 بهمن 1401 | ||
اصل مقاله | ||
خنده منده ماجراهای نباتکوچولو سیدناصرهاشمی سوپ خانوادهی نبات رفته بودند مهمانی. اول سوپ آوردند. نباتکوچولو سوپش را نخورد. صاحبخانه گفت: «دخترم چرا سوپت را نمیخوری؟» نباتکوچولو جواب داد: «میخواهم سوپم را بعد از غذا بخورم که اگر جایی از معدهام خالی مانده با سوپ پر بشود.» ریاضی خانممعلم سر کلاس ریاضی پرسید: «نباتجان، توجه کن! پنجاه تومان نخود، سی تومان لوبیا و چهل تومان گوشت خریدیم. جمعشان چهقدر میشود؟» نباتکوچولو پس از کمی فکر گفت: «یک کاسه آبگوشت حسابی!» ناهار خوشمزه نبات موقع ناهار از مامانش پرسید: «مامان ناهار چی داریم؟» مادرش جواب داد: «هیچی.» نباتکوچولو با خوشحالی گفت: «آخجان! از شر املت راحت شدیم.» مهربانی نباتکوچولو یک دلستر آورد برای پدرش و گفت: «باباجان، بیا دلستر بخور.» پدرش با تعجب گفت: «دستت درد نکند، چه عجب یاد من بودی؟» نباتکوچولو گفت: «آخه از این تلخهاست، خودم نتوانستم بخورم.» اسمارتیز نباتکوچولو به اسمارتیز خیلی علاقه داشت. پدرش یک بسته اسمارتیز میخرد و برای اینکه نبات همه را یکجا با هم نخورد، رویش مینویسد: «هر شش ساعت یک عدد.» ضربالمثل نباتکوچولو به مادرش گفت: «مامان این درست است که میگویند: جوینده یابنده است؟» مادرش با لبخند گفت: «بله دخترم.» نباتکوچولو پرسید: «پس چرا دیروز من هر چه گشتم شیرینیهایی که شما کنار گذاشته بودید را پیدا نکردم؟!» هندوانهخور پدر به خانه آمد و دید نباتکوچولو تمام هندوانه را خورده است. عصبانی شد و گفت: «دخترجان تو خجالت نمیکشی؟ هندوانه را تنهایی خوردی! هیچ فکر ما نبودی؟» نباتکوچولو سرش را انداخت پایین و گفت: «باور کنید همهاش به فکر شما بودم که مبادا یکدفعه سر برسی!» بیماری نباتکوچولو حالش خوب نبود. پدرش او را برد درمانگاه. دکتر به نباتکوچولو گفت: «دخترم، گاهی حس میکنی که اشتها نداری و نمیتوانی غذا بخوری؟» نباتکوچولو جواب داد: «بله آقای دکتر درست است.» دکتر گفت: «چه وقتهایی اینگونه میشوی؟» نباتکوچولو جواب داد: «پنج دقیقه بعد از اینکه غذایم را تمام میکنم.» | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 11 |