تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,446 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,385 |
خاله | ||
سنجاقک | ||
دوره 19، بهمن-مسلسل215-1401، بهمن 1401، صفحه 2-3 | ||
نوع مقاله: داستان | ||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22081/sn.2023.73746 | ||
تاریخ دریافت: 02 اسفند 1401، تاریخ پذیرش: 02 اسفند 1401 | ||
اصل مقاله | ||
خاله عباس عرفانیمهر خالهسوسکه آمد توی آشپزخانه و به مامانم گفت: «مرا دوست داری؟» مامانم گفت: «هزارتا.» بعد گفت: «خالهجون! غذا چی دوست داری برات درست کنم؟» خالهسوسکه گفت: «گوشت مگس با برنج.» مامانم برایش درست کرد. خالهسوسکه خورد و گفت: «خیلی خوشمزّه بود. بهبه!» خالهسوسکه گفت: «میوه هم دارید؟» مامانم گفت: «بعله... چی دوست داری؟» خالهسوسکه گفت: «پوست خربزه.» مامانم برایش پوست خربزه آورد. خالهسوسکه خورد و گفت: «بهبه، چه پوستی!» مامانم خندید. خالهسوسکه به مامانم گفت: «از من نمیترسی؟» مامان گفت: «نه! چرا بترسم؟ تو که ترس نداری.» خالهسوسکه خیلی خوشش آمد. دلش میخواست مامانم را هزارتا بوسبوسی کند. بالش را باز کرد و کوتی کوتی کوتی به طرف لُپ مامان پرواز کرد. مامان ترسید. جیغ زد. من هم از جیغ مامان ترسیدم. جیغ زدم. یکدفعه از خواب پریدم. مامان بدو بدو آمد. پرسید: «چی شده مامانجان؟ خواب دیدی؟» گفتم: «سوسک...» هنوز حرفم تمام نشده بود که مامانی جیغ کشید و باز فرار کرد: «آآآ...» | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 15 |