تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,347 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,298 |
لطفاً در این محل قضاوت نکنید | ||
سلام بچه ها | ||
دوره 34، فروردین مسلسل397-1402، فروردین 1402، صفحه 4-5 | ||
نوع مقاله: سرمقاله | ||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22081/hk.2023.73935 | ||
تاریخ دریافت: 31 فروردین 1402، تاریخ پذیرش: 31 فروردین 1402 | ||
اصل مقاله | ||
لطفاً در این محل قضاوت نکنید! هادی خورشاهیان در همین ابتدای امر عرض کنیم به شدت با عبارت «ما ایرانیها» مخالفیم. بهخصوص وقتی دربارهی مسائل منفی باشد. بعضیها یکطوری میگویند «ما ایرانیها» که انگار «آن خارجیها» یک طور دیگرند. خارجیها هم مثل ما ایرانیها بهاندازهی کافی از نعمت خصایص منفی! بهرهمند شدهاند و عدالت کاملاً بین همهی آدمها در هر تاریخ و جغرافیایی رعایت شده است! مثلاً امر مقدّس پزشکی از مواردی است که همهی مردم دنیا بدون اینکه پزشکی خوانده باشند، دربارهی انواع بیماریها و درمان آنها و شیوهی درمان غلط و تشخیص نادرست! پزشکان متخصّص، اظهارنظر میفرمایند. البته واقعاً و از ته دل نمیتوان به مردم خُرده گرفت که چرا در رشتهای که درسش را نخواندهاند، اظهارنظر میکنند. درست است که پزشکی رشتهای کاملاً تخصصی است و با جان و مال مردم سروکار دارد، ولی از طرف دیگر باید به بشر حق داد. بشر موقعی که در غار یا حتّی بیرون غار و در حاشیهی رودخانه و جاهایی شبیه این زندگی میکرده، بهطور طبیعی به پزشک متخصص و حتّی غیرمتخصص هم دسترسی نداشته و به خوددرمانی میپرداخته و واقعاً چارهای هم نداشته است. الآن هم این مسئله بهطور موروثی از اجداد غارنشین به فرزندان تارنشین آنها به ارث رسیده است. تار همان شبکه است. به آن وِب هم میگویند. حتماً کلمهی «تارنما» را یک جاهایی دیدهاید. پس تارنشین که متضاد غارنشین است به معنای کسی است که در فضای مجازی زندگی میکند! خُب حالا تا این جای مطلب اعتراف کنید که این زاویه دید برایتان تازگی داشته است و به خواندن بقیهی این مطلب علاقهمند شدهاید! مثال پزشکی مثال خوبی بود که خدمتتان عرض کنیم بشر در همهی جوامع کموبیش در هر موضوعی دخالت میکند، چون کموبیش در هر موضوعی سررشته دارد. پزشکی آن طرف ماجراست و قضاوت دقیقاً این طرف ماجرا؛ یعنی یک مسئلهی کاملاً عینی مثل پزشکی با یک مسئلهی کاملاً ذهنی مثل قضاوت، دو نقطهی مقابل هم هستند که همهی مردم در هر دو مورد صاحبنظرند. با این توضیح اینطوری به نظر میرسد که همهی مردم حق دارند قضاوت کنند و اصلاً لازم نیست درس حقوق خوانده باشند و رخت قضاوت پوشیده باشند. یک مقداری هم این گزاره درست است؛ یعنی وقتی دو نفر یا حتّی یک نفر میآید و با شما درد دل میکند، بهطور طبیعی از شما میخواهد اظهارنظر کنید. خود همین یعنی قضاوت. حالا بماند که وقتی یکنفره به قاضی آمده است، توقّع دارد کار او را تأیید کنید، نه طرف مقابل را که ممکن است اصلاً در فاصلهی صد کیلومتری آن محل هم حضور نداشته باشد. خُب حالا که تا این جای مطلب را همراهی کردید، دیگر وقت آن رسیده است کمی انتقادی هم به ماجرا نگاه کنیم. قضاوت کردن دیگران یک عیبهایی دارد که خود آدم متوجه آن نمیشود. مثلاً وقتی به یکی میگویید عرق نعنا بخورد تا دلدردش خوب شود، در اکثر مواقع دلدردش خوب میشود و اگر هم خوب نشود، بلای قابلتوجهی سرش نمیآید، ولی وقتی یک نفر را قضاوت میکنید و از همه بدتر این قضاوتتان را با دیگران هم در میان میگذارید، ممکن است سرنوشت یک نفر را عوض کنید. ممکن است جلوی پیشرفت یک آدم را بگیرید. ممکن است به شغل یک نفر یا ازدواجش یا حالا هر چیز مهم دیگر زندگیاش، آسیب جدی بزنید. وقتی دیگران را قضاوت میکنید، خیلی مواظب آیندهی آدمها باشید. اصلاً حالا که اینطور شد، تا جایی که میتوانید دیگران را قضاوت نکنید. قضاوت کردن دیگران، علاوه بر آسیبی که به آن شخص میزند، ممکن است به خودتان هم آسیب بزند. صبر داشته باشید این مورد را هم توضیح میدهیم. لابد بارها شنیدهاید که بزرگترها میگویند دیگران را برای اشتباهشان سرزنش نکنید، چون ممکن است همین بلا سر خودتان هم بیاید. البته این به این معنا نیست که اصلاً هیچ کسی را سرزنش نکنید. گاهی اوقات باید آدمی که زبالهاش را انداخته است توی پیادهرو سرزنش کرد. خیلی وقتها باید آدمها را به خاطر کار اشتباهشان، بهخصوص اگر آن را تکرار کنند، سرزنش کرد؛ ولی لحنتان موقع سرزنش کردن خیلی مهم است. لحن بد، به آدمی که سرزنشش میکنید آسیب میزند. شاید بهتر باشد اول خودمان را در جای دیگران بگذاریم و از خودمان بپرسیم اگر ما در این شرایط بودیم چه کار میکردیم؟ تا خودمان را به جای دیگران نگذاریم، تا شرایط روحی و مادی دیگران را به طور کامل درک نکردهایم؛ هر قضاوتی ممکن است ناعادلانه و همراه با خطا باشد. اگر در سرزنش کردن غرض و ببخشید مرض هم دخیل باشد که دیگر هیچ، آنگاه به خودتان هم آسیب میزنید. بعید نیست که فردا یا پسفردا خودتان هم آن اشتباه را مرتکب شوید. حالا بیایید یک بار دیگر ماجرا را مرور کنیم. آدم بهطور طبیعی در همهی زمینهها اظهارنظر میکند. از مغناطیس در مثلث برمودا گرفته تا کیفیت تصاویر گرفتهشده از فضا تا نحوهی جمعآوری زباله در سطح شهر. بهاینترتیب چون تقریباً همهی افراد در همهی موضوعات اظهارنظر و گاهی قضاوت میکنند، کسی از شما توقّع ندارد ناسا را به خاطر کیفیت تصاویرش از فضا و شهرداری را به خاطر دودزا بودن ماشینهای حمل زبالهاش قضاوت نکنید. حالا که مجبور شدیم با این موضوع کنار بیاییم، فقط میتوانیم توصیه کنیم تا جایی که راهدستتان هست، در همهی موضوعات قضاوت نکنید. این از این. لحنتان و از آن مهمتر نیتتان هم در قضاوت خیلی مهم است. سعی کنید از روی خیرخواهی قضاوت کنید. علاوه بر این تا جایی که ممکن است، راهی پیش پای فرد قضاوت شده قرار دهید. اگر خود را ملزم کنید راهی پیش پایش بگذارید، بهخودیخود از تعداد قضاوتهایتان کاسته خواهد شد. بعد هم تا جایی که میتوانید دیگران را جلوی آن دیگرانِ دیگر! قضاوت نکنید. محل قضاوت خیلی مهم است. لطفاً در جاهای شلوغ قضاوت نکنید! در ذهنتان برای جاهای شلوغ و جمعها یک تابلو طراحی کنید که رویش نوشته باشد: «لطفاً در این محل قضاوت نکنید!» | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 24 |