| تعداد نشریات | 54 |
| تعداد شمارهها | 2,551 |
| تعداد مقالات | 36,121 |
| تعداد مشاهده مقاله | 16,162,779 |
| تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 7,327,632 |
آرزوی بهنام و آهو | ||
| سنجاقک | ||
| دوره 20، مردادمسلسل221-1402، مرداد 1402، صفحه 1-1 | ||
| نوع مقاله: داستان | ||
| شناسه دیجیتال (DOI): 10.22081/sn.2023.74707 | ||
| تاریخ دریافت: 22 مهر 1402، تاریخ پذیرش: 22 مهر 1402 | ||
| اصل مقاله | ||
|
آرزوی بهنام و آهو فاطمه محمدصالحی بهنام با بابا، مامان، آبجی و برادرش برای گردش به باغ رفته بودند. بهنام خیلی از آن باغ بزرگ و زیبا خوشش آمده بود. با خودش گفت: «وای! چه باغ زیبایی! باید بروم بگردم شاید آن دورها بتوانم گنجی پیدا کنم.» بهنام بدون بدون مشورت با بزرگترها بلند شد و رفت. بهنام از بزرگترها دور و دورتر شد. آهوی مهربان میخواست به او بگوید که جلوتر نیاید. بلدرچین و سنجاب هم هر چه سروصدا کردند، بهنام متوجه نشد. یکدفعه به دام شکارچی بد افتاد.آهو با خودش گفت: «وای حالا چه کار کنم؟ ممکن است ببر بیاید و این بچه را بخورد.» بهنام گریه کرد؛ چون نمیتوانست خودش را نجات دهد. او آرزویش این بود که جاهای جدید را ببیند. آهو با خودش گفت: «همیشه آرزو داشتم کسی را نجات بدهم. حالا وقتش رسیده که به آرزویم برسم.» آهو از خودش پرسید: «چهطوری میتوانم این بچه را نجات بدهم؟» آهو به بلدرچین و سنجاب نگاه کرد. بعد فکری به ذهنش رسید. به نظر تو او چه فکری کرد؟ اگر جای او بودی چه کار میکردی؟ دور حرف «ب» را خط بکش. | ||
|
آمار تعداد مشاهده مقاله: 59 |
||