تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,387 |
تعداد مقالات | 34,316 |
تعداد مشاهده مقاله | 12,990,900 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,704,114 |
ماجراهای نبات کوچولو | ||
پوپک | ||
دوره 30، آبان مسلسل352، آبان 1402، صفحه 8-9 | ||
نوع مقاله: خنده منده | ||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22081/poopak.2023.74919 | ||
تاریخ دریافت: 30 آبان 1402، تاریخ پذیرش: 30 آبان 1402 | ||
اصل مقاله | ||
خنده منده ماجراهای نبات کوچولو سید ناصر هاشمی 1.مادر از دخترش پرسید: «نبات جان، به یک نفر که خیلی فکر میکند و وسایل جدید میسازد چه میگویند؟» نبات کوچولو گفت: «به او میگویند: خسته نباشید.»
2.نبات کوچولو گریهکنان آمد پیش پدر و مادرش. پدر پرسید: «دخترم چرا گریه میکنی؟» نبات کوچولو جواب داد: «داشتم قفس قناری را تمیز میکردم که ناگهان قناری ناپدید شد.» پدر گفت: «دخترم با چی داشتی تمیز می کردی؟» نبات کوچولو جواب داد: «با جاروبرقی.»
3.نبات کوچولو از امتحان برگشت خانه. مادرش پرسید: «دخترم امتحان ریاضیات چهطور بود؟» نبات کوچولو جواب داد: «یکی از جوابها را غلط نوشتم.» مادرش گفت: «عیبی ندارد. پس بقیهی سؤالها را درست حل کردی؟» نبات کوچولو جواب داد: «نه مامانجان، چون اصلاً وقت نکردم به بقیهی سؤالها نگاه کنم.»
4.نبات کوچولو رفته بود بالای درخت نشسته بود. پدرش آمد و گفت: «دخترم آن بالا چهکار میکنی؟» نبات کوچولو گفت: «دارم توت میخورم.» پدرش خندید و گفت: «ولی اینکه درخت کاج است. توت ندارد.» نبات کوچولو جواب داد: «خودم میدانم، توت توی جیبم است.»
5.پدر نبات کوچولو که دستش را به کمرش گرفته بود، گفت: «صبحها که از خواب بیدار میشوم کمرم درد میگیرد.» نبات کوچولو گفت: «اینکه کاری ندارد باباجان، خب بعدازظهر از خواب بیدار شوید.» 6.پدر از نبات کوچولو پرسید: «دختر گلم، میتوانی یکی از راههای صرفهجویی آب را بگویی؟» نبات کوچولو کمی فکر کرد و جواب داد: «یکی از راههایش این است که مثلاً سر سفره به جای آب، نوشابه بخوریم.»
نبات کوچولو گفت: «نخیر؛ حتی مامان دوستم از دیدن من خیلی خوشحال شد.» مادرش پرسید: «از کجا فهمیدی دخترم؟» نبات کوچولو جواب داد: «وقتی زنگ خانهیشان را زدم، مامان دوستم گفت: بهبه، فقط جنابعالی را کم داشتیم.»
8مامان داشت به نبات کوچولو ریاضی یاد میداد، از او پرسید: «خب دخترم، بگو ببینم دو ضرب در دو چقدر میشود؟» نبات کوچولو که جواب را نمیدانست گفت: «فکر نمیکنم خیلی بشود.» | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 13 |