تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,387 |
تعداد مقالات | 34,316 |
تعداد مشاهده مقاله | 12,990,869 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,704,106 |
نوشا کجا رفته بود؟ | ||
پوپک | ||
دوره 30، آبان مسلسل352، آبان 1402، صفحه 16-17 | ||
نوع مقاله: ایران زیبا | ||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22081/poopak.2023.74929 | ||
تاریخ دریافت: 30 آبان 1402، تاریخ پذیرش: 30 آبان 1402 | ||
اصل مقاله | ||
ایران زیبا نوشا کجا رفته بود؟ بیژن شهرامی پاییز بود و درخت سپیدار دوست داشت برگهایش را بریزد و بخوابد؛ اما نگران کوشا بود. همان کبوتری که با ندانمکاری، دوست عزیزش را از خود رنجانده بود. ماجرا به چند ماه قبل برمیگشت که او به کمک دوستش کوزهای را از گندم پر کرد تا در سرمای زمستان گرسنه نمانند. کوشا بعد از پر شدن کوزه برای مدتی به سفر رفت؛ اما وقتی در بازگشت، متوجه پایین رفتن گندمها شد، زبان به اعتراض گشود. نوشا چندین بار برایش توضیح داد که به گندمها لب نزده است؛ اما کوشا زیر بار نرفت و آنقدر به غر زدنهایش ادامه داد که یک روز بار و بندیلش را جمع کرد و از پیشش رفت. مدتی بعد از رفتن او باران خوبی بارید، دانههای خشکیده نم کشیدند و بالا آمدند و کوزه دوباره لبریز از دانههای طلایی گندم شد. با پر شدن دوبارهی کوزه، کوشا فهمید که بیخودی به دوستش بدبین شده و او را از خود رنجانده است. کوشا برای پیدا کردن نوشا به هر جایی که فکرش را میکرد سر زد؛ اما نتیجهای نگرفت و آخر سر، غمگین و خسته پیش درخت سپیدار برگشت و روی پایینترین شاخهاش نشست. سپیدار مهربان با دیدن حال و روز کوشا و تلاش او برای جبران اشتباهش، تصمیم گرفت کمکش کند. به همین خاطر از او پرسید: «به کبوترخانه سر زدهای؟» کوشا با تعجب گفت: «کبوترخانه؟ اسمش را هم تا به حال نشنیدهام!» سپیدار خمیازهای کشید و گفت: «سالهاست از کبوترهای نامهبری که روی شاخههایم مینشینند و خستگی در میکنند میشنوم که در روستایی به نام چهار قلعه برجی برای زندگی کبوترها درست کردهاند که به آن کبوترخانه میگویند.» کوشا با کنجکاوی پرسید: «از آنها نپرسیدی نوشا را در آنجا دیدهاند یا نه؟» سپیدار که دیگر نمیتوانست چشمهایش را باز نگه دارد، به آرامی گفت: «آنها با هم دربارهی کبوتری حرف میزدند که گوشهای کز کرده بود و آب و دانه نمیخورد. فکر میکنم خودش باشد...» کوشا دوست داشت قبل از پر کشیدن به سمت چهار قلعه، از فایدهی کبوترخانه برای آدمها بپرسد؛ اما دیگر صدای خروپف سپیدار هم بلند شده بود! * در استان اصفهان و در نزدیکی شهر فلاورجان روستای زیبایی به نام "چهار قلعه" وجود دارد که دو کبوترخانه حدود چهارصد سال قبل با هنرمندی تمام در آن ساخته شده است. کبوترخانه های چهار قلعه مثل بقیه کبوترخانه ها با دو هدف اصلی حفظ جان کبوترهای بی دفاع از چنگال باز و عقاب و به دست آوردن کود از فضله های کبوتری ساخته شده اند در ساخت کبوترخانه ها نکات زیادی مراعات می شده است مثل ایجاد سوراخ هایی که پرندگان شکاری توان گذشتن از آن ها را نداشتند و... و نکته آخر این که کبوترخانه چهار قلعه یکی از بزرگترین و زیباترین کبوترخانه های جهان است. | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 10 |